به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده، ظهر یک روز پاییزی، زنگ تفریح مدرسه ابتدایی: «محمدرضا» ۱۰ ساله کنار نیمکت نشسته و لقمهاش را باز میکند. همکلاسیاش بیهوا لقمه را برمیدارد و با خنده دور میشود. محمدرضا فقط نگاه میکند؛ نه اعتراض میکند، نه دنبالش میرود. وقتی مادرش عصر میپرسد «چرا چیزی نگفتی؟»، شانه بالا میاندازد و میگوید: «نمیدونم…»
این صحنه برای خیلی از والدین آشناست. سکوتی که به چشم آنها ضعف به نظر میرسد، اما برای کودک ممکن است ترکیبی از ترس، عدم مهارت و حتی ارزشهای درونیشده باشد.
در روانشناسی، «دفاع از حق» بخشی از مهارت جرأتمندی است؛ توانایی ابراز خواستهها، نیازها و احساسات، بدون پرخاش یا انفعال. دکتر آلبرتی و امونز در کتاب معتبر Your Perfect Right تأکید میکنند که جرأتمندی آموختنی است و ژنتیکی یا ذاتی صرف نیست.
مطابق با نظریههای روانشناسی رشد، کودکان در مراحل مختلف رشدی تواناییهای شناختی و اخلاقی متفاوتی دارند. به عنوان مثال، طبق نظریهی لورنس کولبرگ، کودکان در مراحل ابتدایی رشد اخلاقی خود، بیشتر بر اساس پیامدهای مستقیم رفتارها قضاوت میکنند و توانایی درک پیچیدگیهای اخلاقی را ندارند. این امر میتواند بر توانایی آنها در دفاع از حقوق خود تأثیر بگذارد.
اما چرا بعضی کودکان حتی با آگاهی از ناعادلانه بودن موقعیت، سکوت میکنند؟ این سؤال، پاسخهای متعددی دارد که ترکیبی از عوامل شخصیتی، محیطی، رشدی و فرهنگیاند.
عامل اول: تیپ شخصیتی و خلقوخو
پژوهشهای منتشرشده در Journal of Child Psychology and Psychiatry نشان میدهد که کودکانی با خلقوخوهای بازداریشده بیشتر مستعد سکوت در موقعیتهای اجتماعیاند.
سه تیپ شایع در این زمینه:
کودک خجالتی/مضطرب: این کودک در موقعیتهای اجتماعی برانگیختگی فیزیولوژیک بالایی دارد (ضربان قلب، تعریق کف دست) و ذهنش پیش از اقدام، پر از سناریوهای منفی میشود. نتیجه؟ «فلج عمل» یا همان سکوت.
کودک حساس به تعارض: او آرامش جمع را بالاتر از خواسته شخصی میداند. به قول یک مادر: «دخترم حاضر است اسباببازیاش را بدهد، فقط بحث پیش نیاید».
کودک اجتماعی ولی زود کوتاهآمد: این تیپ در شروع ارتباط مشکلی ندارد، اما در مواجهه با فشار طرف مقابل سریع عقبنشینی میکند، چون تجربه یا مهارت پیگیری ندارد.
عامل دوم: یادگیری اجتماعی و محیط خانواده
البرت بندورا، نظریهپرداز یادگیری اجتماعی، معتقد است که کودکان از طریق مشاهده رفتار دیگران را میآموزند. اگر والدین یا مربیان خود در برابر بیعدالتی سکوت کنند، کودک این سکوت را «رفتار پذیرفتهشده» تلقی میکند.
پژوهشها نشان دادهاند که آموزش مهارتهای اجتماعی، مانند ابراز وجود، میتواند به کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش عزت نفس در کودکان کمک کند.
در فرهنگهای جمعگراتر که ایران نیز نمونهای از آن است، احترام به بزرگتر و پرهیز از بیادبی ارزش محسوب میشود. گاهی کودک این ارزش را با «سکوت در همه شرایط» اشتباه میگیرد.
انجمن روانشناسی آمریکا میگوید جرأتمندی با پرخاشگری فرق دارد: هدفش بیان محترمانهی حق است، نه غلبه بر دیگری. همچنین آثار کلاسیک بندورا همگی بر این باورند که اگر در خانه و مدرسه، الگوی «اعتراض محترمانه» دیده شود، احتمالاً کودک همان را تمرین میکند.
سبکهای مختلف فرزندپروری میتوانند بر توانمندی کودکان در دفاع از حقوقشان تأثیرگذار باشند. پژوهشها نشان دادهاند که سبکهای فرزندپروری مستبدانه و سلطهگر میتوانند موجب کاهش اعتماد به نفس و خودباوری در کودکان شوند. در مقابل، سبکهای فرزندپروری دموکراتیک و حمایتی میتوانند به تقویت این ویژگیها کمک کنند.
در روانشناسی، «دفاع از حق» بخشی از مهارت جرأتمندی است؛ توانایی ابراز خواستهها، نیازها و احساسات، بدون پرخاش یا انفعال. دکتر آلبرتی و امونز در کتاب معتبر Your Perfect Right تأکید میکنند که جرأتمندی آموختنی است و ژنتیکی یا ذاتی صرف نیست.
عامل سوم: تجربههای قبلی
کودکی که در گذشته هنگام اعتراض با واکنش منفی، تمسخر یا تنبیه روبهرو شده، ممکن است یاد بگیرد که «اعتراض خطرناک است». این همان شرطیسازی منفی است که در تحقیقات Developmental Psychology به عنوان پیشبینیکننده انفعال اجتماعی در نوجوانی ذکر شده است.
عامل چهارم: مراحل رشدی
از منظر رشدشناسی، کودکان خردسال (۳–۷ سال) هنوز درک پیچیدهای از حقوق فردی و مذاکره ندارند. دفاع از حق در این سن بیشتر غریزی و احساسی است (گریه، قهر، کشیدن وسیله). اما با ورود به دبستان، انتظار میرود مهارتهای کلامی و حل مسئله شکل بگیرد. بدون آموزش، کودک حتی در نوجوانی هم در مرز بین «سکوت» و «انفجار» گیر میکند.
آموزش حقوق کودک در مدارس میتواند به افزایش آگاهی کودکان از حقوق خود و توانمندی آنها در دفاع از این حقوق کمک کند. پژوهشها نشان دادهاند که برنامههای آموزشی که بر آگاهی از حقوق کودک تأکید دارند، میتوانند رفتارهای مثبتتری را در کودکان ایجاد کنند و آنها را در مواجهه با چالشها توانمند سازند.
روایتی از نوجوانان در فضای مجازی
«نیلوفر» ۱۵ ساله در یک گروه واتساپی با همکلاسیهایش عضو است. یکی از بچهها تصویری دستکاریشده از او را به شوخی میگذارد. او فقط میخواند و جواب نمیدهد. شب در دفتر خاطراتش مینویسد: «حرف بزنم مسخرهام میکنن، حرف نزنم هم ناراحتم…»
اینجا، ترس از طرد شدن با پدیده FOMO (ترس از دست دادن جمع) گره خورده است. مطالعهای علمی در سال ۲۰۲۱ در Journal of Computer-Mediated Communication نشان میدهد نوجوانانی که پیگیر اینفلوئنسرهای اجتماعی هستند، ممکن است دچار نوعی FOMO شوند و نقش گفتوگوی حمایتی والدین در این وضعیت اهمیت دارد.
گفتوگوی حمایتی والد—فرزند میتواند احساس FOMO را پایین بیاورد و به نوجوان برای واکنش محترمانه و قاطع در گروههای مجازی کمک کند.
بُعد فرهنگی و ارزشی در ایران
در متون دینی و اخلاقی، «حقطلبی» و «امر به معروف» جایگاه والایی دارد، اما همزمان بر «حفظ حرمت» و «ادب» تأکید شده است. این دو ارزش گاه در ذهن کودک در تعارض قرار میگیرند. اگر این تعارض برایش حل نشود، به جای یافتن شیوه محترمانه اعتراض، به سکوت پناه میبرد.
به طور کلی در تربیت خانوادگی باید تفکیک بین بیادبی و حقخواهی شفاف شود؛ وگرنه نسل جوان یا ساکت میماند یا با پرخاش حقخواهی میکند.
چطور کودک میتواند بدون بیاحترامی، از حقش دفاع کند؟
جمله جادویی سهمرحلهای: آموزش بدهید بگوید: «من دوست ندارم [رفتار]، چون [دلیل]. لطفاً [درخواست].»
مثال: «من دوست ندارم لقمهام رو برداری، چون گرسنهام. لطفاً دفعه بعد اجازه بگیر.»
تمرین «صدای واضح:» با بازی نقش (Role Play) در خانه، کودک یاد میگیرد صدایش را کمی بلندتر، شمرده و همراه با نگاه مستقیم استفاده کند.»
مرزبندی محترمانه: به او بیاموزید که «نه» گفتن، در چارچوب ادب، ارزش است نه بیاحترامی.
قصهگویی و الگو: داستانهایی انتخاب کنید که قهرمان با ادب و قاطعیت حقش را میگیرد (مثل ماجرای حضرت موسی در برابر فرعون، یا شخصیتهای مثبت در ادبیات کودک).
تقویت مثبت: وقتی کودک دفاع محترمانهای کرد، حتی اگر کامل نبود، تحسین کنید. این تجربه خوشایند باعث تکرار رفتار میشود.
دفاع از حق یک مهارت است، نه یک ویژگی ذاتی. کودکانی که امروز در سکوت میمانند، فردا هم میتوانند صدای آرام ولی قاطع خود را پیدا کنند، به شرط آنکه خانواده و مدرسه به جای برچسب «ضعیف» یا «بیعرضه»، مسیر یادگیری و تمرین را برایشان هموار کنند. همانطور که در یک مثل قدیمی آمده: «آب اگر راهش را بیابد، حتی سنگ را هم میتراشد.»