به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده، در تاریخ هر ملت، لحظاتی وجود دارد که نه تنها مسیر آینده را تغییر میدهد، بلکه هویت جمعی آن ملت را نیز بازتعریف میکند. برای ملت ایران، یکی از این لحظات، بیتردید ۱۳ آبان است؛ روزی که نسل جوان کشور در برابر سلطه و استکبار ایستاد و با فریاد «مرگ بر آمریکا»، صدای استقلال و بیداری ملت را به گوش جهان رساند.
اما در میان این خروش مردمی، نام گروهی اغلب در سایه مانده است: زنان ایران. زنانی که نه فقط در حاشیه، بلکه در متن این تاریخ ایستادند؛ در صف اول شعاردهندگان، در اتاقهای کوچک چاپ اعلامیهها، در حیاط مدارس دخترانه، و در دل خانههایی که به پناهگاه ایمان و آگاهی بدل شده بودند.
آغاز بیداری؛ زن ایرانی پیش از ۱۳ آبان
پیش از آنکه فریاد ۱۳ آبان در خیابانها طنین انداز شود، سالها بذر آگاهی در دل زنان ایرانی کاشته شده بود. در دهههای ۴۰ و ۵۰، زنان مؤمن و انقلابی در کنار مردان به روشنگری پرداختند. بسیاری از آنان در جلسات مذهبی خانگی، از زبان روحانیون مبارز، با مفاهیمی چون استقلال، عدالت و ظلمستیزی آشنا شدند.
در همان دوران، مادرانی بودند که قرآن را در یک دست و نان را در دست دیگر نگه میداشتند؛ در ظاهر خانهدار، اما در باطن روشنگر. آنها بودند که نسل انقلاب را پرورش دادند؛ نسل نوجوانانی که بعدها در ۱۳ آبان، پرچم مبارزه را در دست گرفتند.

زن ایرانی در دهه پنجاه، چهرهای متفاوت از کلیشههای غربزده آن زمان بود. نه به تقلید از فرهنگ بیگانه، بلکه با تکیه بر ایمان و آگاهی، هویت تازهای ساخت؛ هویتی که بعدتر، ستون فکری انقلاب شد.
زن در خیابان؛ روایتهای ناگفته از روز حادثه
در تظاهرات تاریخی ۱۳ آبان ۱۳۵۷، که با شهادت دانشآموزان و دانشجویان در دانشگاه تهران به اوج رسید، چهرههای بینام بسیاری حضور داشتند. زنانی که چادرشان را سپر کردند تا دانشآموز مجروح را نجات دهند. دخترانی که با دستان لرزان اما با ایمان، اعلامیهها را بین مردم پخش میکردند.
در خاطرات منتشرشده از شاهدان عینی آمده است که در میان اولین گروههایی که وارد محوطه دانشگاه تهران شدند، تعداد قابلتوجهی از دختران دانشجو و دبیرستانی بودند. آنان با شعارهایی چون «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» به جمعیت شورانگیز پیوستند.
یکی از دانشجویان زن آن روز بعدها نوشته است:
«ترسی در دل نداشتیم. فکر نمیکردیم که گلوله بخوریم یا برگردیم. فقط میخواستیم بگوییم دیگر بس است. ما هم صدای ملتیم، ما هم حق داریم وطنمان را از چنگ بیگانگان بیرون بکشیم.»
زنان، همان روز در تاریخ انقلاب اسلامی، از نقش تماشاگر به نقش پیشرو بدل شدند.
ایمان، نه هیجان
در تحلیلهای سطحی، گاه حرکت زنان در انقلاب به احساسات یا تبعیت از مردان نسبت داده میشود؛ اما واقعیت این است که پشت این حضور، فهم دینی و آگاهی سیاسی نهفته بود. زن ایرانی در ۱۳ آبان، از روی احساسات عمل نکرد، بلکه از سر مسئولیت دینی و ملی وارد میدان شد.
 او آموخته بود که «امر به معروف و نهی از منکر» فقط در کلام نیست؛ گاهی باید در میدان حضور یافت، در خیابان ایستاد و با فریاد حق را مطالبه کرد.
از خیابان تا سنگر فرهنگ و سازندگی
پس از پیروزی انقلاب، زنان همان مسیر را ادامه دادند. آنان که روزی در خیابان شعار میدادند، حالا در نهادهای تازهتأسیس انقلاب مشغول به خدمت شدند: در کمیتههای فرهنگی، در آموزش و پرورش، در جهاد سازندگی، در نهادهای بهداشتی و در بسیج خواهران.

اگر مردان انقلاب را در میدان جنگ و سیاست ادامه دادند، زنان آن را در سنگر تربیت و فرهنگ استوار کردند. مادران پس از انقلاب، همانهایی بودند که در دل جنگ تحمیلی، فرزندانشان را با جملهای کوتاه بدرقه کردند:
«راهت را برو، ما پشتت هستیم.»
و چنین شد که زن ایرانی، از ۱۳ آبان تا سالهای دفاع مقدس، پیوسته در خط مقدم ایستادگی حضور داشت؛ گاه با چادر و گاه با لباس رزم، اما همیشه با همان روحیه ایمان و آگاهی.
مادران خاموش انقلاب
۱۳ آبان، فقط روز فریاد دانشآموزان نبود؛ روز اشک مادرانی هم بود که فرزندانشان را با دلی پر از ایمان روانه خیابان کردند. در پشت هر عکس دانشآموز شهید، چهره مادری است که ایمانش از کوه محکمتر بود.
این مادران، قهرمانان خاموش انقلاباند؛ آنان که نگذاشتند آتش ایمان خاموش شود. یکی از مادران شهدا در مصاحبهای گفته بود:
 «پسرم رفت و دیگر برنگشت، اما من هر صبح ۱۳ آبان قرآن میخوانم و شکر میکنم که خدا مرا لایق این امتحان دانست.»
چنین روحیهای بود که انقلاب اسلامی را ماندگار کرد.
زن؛ حافظ حافظه انقلاب
یکی از بزرگترین دستاوردهای زنان پس از انقلاب، تبدیل شدن به راویان و حافظان حافظه جمعی ملت بود. اگر امروز نوجوانان از ۱۳ آبان و ظلم آمریکا سخن میگویند، به خاطر معلمانی است که در کلاسها این تاریخ را زنده نگه داشتند. اگر امروز دختران ایرانی به خودباوری رسیدهاند، نتیجه زنانی است که در رسانه، دانشگاه و خانواده، مفهوم عزت زن مسلمان را بازتعریف کردند.
زن ایرانی، در طول چهار دهه پس از انقلاب، همواره سنگر آگاهی را حفظ کرده است. از نوشتن مقالات تحلیلی گرفته تا تربیت نسلی مؤمن و هوشمند، او همچنان نقش محوری خود را ایفا میکند.
از زنان ۱۳ آبان تا دختران امروز
نسل جدید دختران دانشجو، میراثداران همان روحیهاند. آنان دیگر در میدان گلوله نیستند، اما در میدان جهاد تبیین ایستادهاند؛ در مقابل تحریفها، جنگ روایتها و هجمههای فرهنگی دشمن.
دختران مؤمن و انقلابی امروز، با قلم، اندیشه و رسانه، از همان آرمانها دفاع میکنند: استقلال، عزت، و ایمان. آنان میدانند که دشمن اگر روزی با گلوله آمد، امروز با روایت دروغ و جنگ روانی آمده است.
در دانشگاهها، در نشریات دانشجویی، در حلقههای فکری و رسانهها، دختران ایرانی همان پیام مادران خود را تکرار میکنند: «زن بودن یعنی آگاه بودن، نه منفعل بودن.»
از حضور در برنامههای فرهنگی گرفته تا راهاندازی گروههای جهادی، از فعالیت در رسانههای دانشجویی تا دفاع از ارزشهای انقلاب در فضای مجازی، آنها ثابت کردهاند که روح ۱۳ آبان هنوز زنده است.
معنای زن مسلمان در پرتو ۱۳ آبان
در عصر کنونی که غرب تلاش میکند با شعار «آزادی زن» معنای زن را تحریف کند، زن ایرانی یادگار همان معنایی است که در ۱۳ آبان شکل گرفت؛ زنی که آزاد است چون مؤمن است، محترم است چون آگاه است، و فعال است چون هدف دارد.
در نگاه انقلاب اسلامی، زن نه شیء تزئینی است و نه نیروی درجهدو، بلکه «محور تربیت انسان و بیداری جامعه» است.
سخن پایانی
۱۳ آبان، روز دانشآموز و روز مقابله با استکبار است، اما در لایهای عمیقتر، روز تجلیل از زنانی است که با ایمان خود تاریخ را ورق زدند. زن ایرانی در آن روز نشان داد که قدرت حقیقی، در اراده و آگاهی نهفته است، نه در سلاح و سلطه.
امروز نیز هر دختر دانشجو، هر مادر فرهنگی، و هر زن فعال اجتماعی که با قلم، تربیت و اندیشهاش در راه روشنگری گام برمیدارد، در واقع ادامهدهنده همان مسیر درخشان است.
 ۱۳ آبان تمام نشده است؛ هرجا که زنی با آگاهی در برابر تحریف بایستد، آن روز، روز ۱۳ آبان است.
زهرا ضرابیان