به گزارش پیام خانواده مریم شریفی؛ «99درصد مرگها با مرگ قلبی است و فقط یک درصد از انسانها با مرگ مغزی از دنیا میروند. به نظر من آن یک درصد، انسانهای برگزیدهای هستند که خداوند این موهبت را نصیبشان کرده تا با اهدای اعضایشان، نجاتبخش زندگی دیگران باشند.» این، شاهبیت صحبتهای دکتر «کتایون نجفی زاده»، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان است که بعد از سالها فعالیت در زمینه اهدای عضو، این اتفاق را توفیقی از جانب خداوند میداند که فقط نصیب بندگان برگزیده او میشود. در روز «اهدای عضو، اهدای زندگی»، درخصوص شرایط سخت اهدای عضو در دوران کرونا و دیگر موضوعات مرتبط با این حوزه با دکتر نجفی زاده به گفتوگو نشستیم.
دکتر «کتایون نجفی زاده»، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان
وقتی کرونا سهم اهدای عضو از «یک سوم» را 50 درصد کاهش داد!
در یک سال و چند ماه گذشته، شیوع کرونا بر تمام ابعاد زندگی انسانها در سراسر جهان، سایه انداخته و باعث مختل شدن روال معمول بسیاری از فعالیتها شدهاست. به نظر میرسد موضوع حساس و مهم اهدای عضو هم از این قاعده مستثنی نبوده و تحتالشعاع فضای کرونایی قرار گرفتهاست. برای شروع گفتوگو، از تأثیر کرونا بر مقوله اهدای عضو بفرمایید.
- درست است. شیوع کرونا بر مقوله اهدای عضو هم تأثیر منفی داشته است. در یک نگاه کلی، براساس آمار ارائه شده، ما سالانه بین 5 تا 8 هزار مرگ مغزی در کشور داریم که از این میان، حدود نیمی از آنها قابلیت اهدای عضو دارند یعنی چیزی حدود 3 هزار نفر. تا 2 سال قبل و پیش از شیوع کرونا، سالانه حدود هزار نفر اهدای عضو میکردند. برای مثال، در سال 98 (تا قبل از اسفندماه) آمار اهدای عضو، 1087 نفر ثبت شدهاست. و این، جای افسوس فراوان داشت که فقط یک سوم مواردی که قابلیت اهدای عضو داشتند، وارد این عرصه میشدند.
اما اتفاقی که بعد از شیوع کرونا افتاد، این بود که همین آمار اهدای عضو هم 50 درصد افت کرد! این اتفاق، چند دلیل داشت. اول اینکه به دلیل کمتر شدن ترددها، میزان سوانح رانندگی کاهش پیدا کرد و ازآنجاکه سوانح رانندگی، شایعترین عوامل بروز مرگ مغزی است، درنتیجه موارد مرگ مغزی هم کاهش پیدا کرد. از طرف دیگر، تصمیمگیری درباره موارد مرگ مغزی موجود هم به دلیل درگیر شدن با کرونا یا مشکوک بودن به ابتلا به کرونا، بسیار سخت شد. علاوهبراین تیمهای پیوند عضو، تختهای بیمارستان و تمام ظرفیتهای مراکر درمانی، همگی درگیر کرونا شدند و مجموع این شرایط باعث کاهش 50 درصدی آمار اهدای عضو در دوران کرونا شد.
تا کرونای اهداکننده رد نشود، پیوند صورت نمیگیرد
یعنی احتمال ابتلای اهداکننده عضو به کرونا هم باعث میشود تیم پزشکی از پیوند اعضای بیمار مرگ مغزیشده به بیماران نیازمند پیوند صرفنظر کنند؟
- بله. اثبات این موضوع که اهداکننده به کرونا مبتلا نبوده، برای تیم پزشکی کار بسیار سختی است و برای آنها دردسرهای زیادی ایجاد میکند. این شرایط باعث شده حتی موارد مرگ مغزی که در ریههایشان کدورتهایی هم وجود دارد، رد شوند چون تشخیص اینکه این مورد کرونا نیست، بسیار سخت است. همه این حساسیتها، برای حفظ سلامت گیرنده عضو است. با توجه به داروهایی که به بیمار گیرنده عضو داده میشود تا پیوند را پس نزند، سطح ایمنی بدن او پایین میآید و در این شرایط، اصلاً نمیتواند عوارض کرونای احتمالی را تحمل کند و احتمال مرگ او بسیار زیاد است. بنابراین قبل از انجام عمل پیوند، باید حتماً کرونا در اهداکننده رد شود.
حسرت برای 6 هزار عضو ارزشمندی که سالانه خاک میشد...
با این حساب، تکلیف بیماران لیست انتظار پیوند چه میشود؟ با توجه به کاهش شدید اهدای عضو، بهطور حتم این افراد با شرایط بسیار سختتری مواجه شدهاند.
- اجازه بدهید باز هم با زبان آمار این موضوع را بررسی کنیم. طبق آماری که از قبل داشتیم، روزانه 7 تا 10 بیمار به دلیل نرسیدن عضو پیوندی، فوت میکردند. این تعداد ضرب در 365 روز سال، میشود حدود 3 هزار نفر. اگر یادتان باشد، بالاتر گفتیم 2 هزار نفر از آن 3 هزار نفری که سالانه قابلیت اهدای عضو داشتند، اعضایشان را اهدا نمیکردند. حالا اگر بدانیم هر فرد مرگ مغزی 8 عضو قابل اهدا دارد و حتی با فرض دیر رضایت دادن خانوادهاش فقط 3 عضوش بتواند اهدا شود، حاصلضرب 2 هزار در 3 میشود 6 هزار عضو پیوندی. بهاینترتیب تا قبل از کرونا، سالانه 6 هزار عضو ارزشمند انسانی که قابلیت اهدا داشت، خاک میشد.
پس، از یک طرف سالانه 6 هزار عضو قابل اهدا دفن میشد و از طرف دیگر، سالانه 3هزار فرد منتظر پیوند از دنیا میرفتند. با یک حساب سرانگشتی مشخص میشود حتی اگر نصف آن 2 هزار نفری که اهدای عضو نمیکردند، برای این کار اقدام میکردند، هیچکس از لیست بیماران نیازمند پیوند فوت نمیکرد...!
اهدای عضو نصف شد، مرگ بیماران لیست انتظار پیوند 2برابر
این آمار، متعلق به قبل از شیوع کرونا بود. یعنی حالا با آماری بالاتر از میزان فوت بیماران نیازمند پیوند روبهرو هستیم؟
- بله. همه این توضیحات به قبل از شیوع کرونا مربوط میشود. متاسفانه باید بگوییم حالا با شرایطی بسیار بغرنجتر مواجه هستیم و با توجه به افت شدید آمار اهدای عضو در دوران کرونا، تعداد بیمارانی که از لیست انتظار پیوند فوت میشوند، بیشتر شده است. به بیان دیگر، چون تعداد اهداکنندهها نصف شده، بیماران نیازمند پیوند 2برابر فوت میکنند.
خب، حالا چه باید کرد؟ باید کاری کنیم که آمار اهدای عضو را بالا ببریم و حداقل به شرایط قبل برگردیم تا بتوانیم از این روند افزایشی مرگ و میر در میان بیماران نیازمند پیوند جلوگیری کنیم. مسلماً کاهش آمار تصادفات و ایجاد مرگ مغزی، برای همه ما بسیار باعث خوشحالی است. بنابراین، کاری که باید انجام دهیم این است که از موارد مرگ مغزی موجود به بهترین شکل برای نجات جان بیماران لیست انتظار پیوند بهره ببریم. در این زمینه 2 کار باید انجام دهیم؛ اول اینکه تلاش کنیم تعداد بیشتری از خانوادههای افراد مرگ مغزی را برای اهدای عضو عزیزانشان راضی کنیم. و دوم، تلاش کنیم این خانوادههای عزیز در اسرع وقت برای این کار رضایت بدهند تا بتوانیم از تعداد بیشتری از اعضای افراد مرگ مغزی برای نجات بیماران نیازمند پیوند استفاده کنیم.
و این همان نقطه شروع ماجرا برای شما و همکارانتان است؛ جلب رضایت خانواده افراد مرگ مغزی برای اهدای اعضای عزیزانشان. از روند این کار بسیار سخت بگویید.
- قبل از اینکه به این مرحله برسیم، لازم است بدانیم در مرگ مغزی چه اتفاقی برای فرد میافتد و چرا علم پزشکی با قطعیت میگوید مرگ مغزی برگشتپذیر نیست.
«گره پیشاهنگ» و عملکرد شگفتانگیزش
مشتاقیم با توضیحات تخصصی شما، با فرآیند مرگ مغزی و تبعاتش آشنا شویم.
- قلب انسان یک عضله است که مثل هر عضله دیگری برای منقبض و منبسط شدن، به یک منبع انرژی نیاز دارد. مثل وسایل برقی که تا به جریان الکتریسیته وصل نشوند، کار نمیکنند. خب، این جریان الکتریسیته، این منبع انرژی برای فعالیت و تپش قلب از کجا میآید؟ در قلب انسان یک باطری اتوماتیک وجود دارد به نام «گره پیشاهنگ» یا «گره سینوسی دهلیزی». این گره کوچک شگفتانگیز فقط با جابهجا کردن یونها، امواج الکتریکی تولید میکند و این امواج در طول رشتههای عصبی منتشر شده و باعث انقباض عضلات قلب میشوند.
اما این گره کوچک برای ایجاد این جریان الکتریسیته به اکسیژن نیاز دارد و یکی از ویژگیهای شگفتانگیز آن هم همینجا مشخص میشود و آن اینکه وقتی جریان اکسیژنرسانی به بدن قطع میشود، این گره کوچک میتواند برای 6 تا 8 دقیقه بدون اکسیژن به تپشش ادامه دهد. اما اکسیژن موردنیاز قلب برای انقباض و تپش از کجا میآید؟ در حالت عادی این اکسیژن از ریهها به قلب میرسد. اما فرمان تنفس از کجا میآید؟ از «ساقه مغز». به همین دلیل است که بیآنکه متوجه باشیم، نفس میکشیم حتی وقتی در خواب هستیم. از ساقه مغز، فرمان تنفس صادر میشود و باعث میشود ما بهطور منظم نفس بکشیم.
قلبی که میزند، انسانی که زنده نیست
* حالا کمکم مشخص میشود چرا صدمه به مغز میتواند روی عملکرد قلب و سایر اعضای بدن تأثیر بگذارد...
- بله. تصور کنید اگر به دست من ضربه بخورد، دستم ورم میکند. اما اگر به سر و مغزم ضربه بخورد، چون بافت جمجمه، سخت و استخوانی است، اجازه ورم کردن را به مغز نمیدهد. در نتیجه، مغز در این فضای محدود استخوانی متورم و فشرده میشود و عروق مغز هم که از گردن عبور کرده و به بافت مغز رفتهاند و عملیات خونرسانی به مغز را انجام میدهند هم فشرده میشوند و بهاینترتیب خونرسانی به مغز متوقف میشود. وقتی این رگها بسته میشوند، خون به مغز و سلولهای مغزی نمیرسد و همین اتفاق باعث میشود همه سلولهای مغز و ساقه مغز بمیرند.
ازآنجاکه مرکز نَفَس در بدن، ساقه مغز است، با مرگ آن، جریان نفس و جریان اکسیژنرسانی در بدن متوقف میشود. از آن طرف، گفته بودیم باطری قلب یا همان گره پیشاهنگ برای تپش به اکسیژن نیاز دارد. وقتی مرگ ساقه مغز باعث توقف نفس و اکسیژنرسانی در بدن میشود، گره پیشاهنگ با کارکرد شگفتانگیزش وارد عمل میشود و مثل خازنی که جریان الکتریسیته را در خودش نگه میدارد، 6 تا 8 دقیقه میتواند بدون اکسیژن به تپش خود و تولید امواج ادامه دهد. حالا ما انسانی را داریم که سلولهای مغزیاش مردهاند و یکبهیک دارند متلاشی میشوند اما قلبش هنوز دارد میزند. خب، آیا این به این معنی است که او زنده است و میتواند به زندگی برگردد؟ قطعاً نه. چون بعد از پایان آن 6 تا 8 دقیقه، اگر اکسیژن نرسد، قلب از تپش میایستد. چنانچه در این شرایط، اورژانس به موقع برسد یا این اتفاقات در بیمارستان افتاده باشد و تیم پزشکی بهسرعت وارد عمل شوند و با انجام لولهگذاری، فرد را به دستگاه تنفس مصنوعی وصل کنند، قلب میتواند به کمک اکسیژنرسانی مصنوعی به تپش ادامه دهد.
وقتی ساختمان مغز متلاشی میشود...
* این همان شرایطی است که به آن مرگ مغزی گفته میشود؟ فرد با توقف عملکرد مغزش عملاً دچار مرگ شده و قلبش فقط با کمک دستگاه ضربان دارد.
- بله. اما یک توضیح تکمیلی لازم است. در حالت کما هم، عملکرد سلولهای مغزی متوقف میشود اما ازآنجاکه ساختمان مغز حفظ شده، میتواند برگشتپذیر باشد. به همین دلیل است که گاه میبینید فردی بعد از چند سال از حالت کما خارج میشود و به هوش میآید. اما در مرگ مغزی چنین اتفاقی نمیافتد. مثل این است که مغز گوسفند را از سرش خارج کنید و آن را در یک جعبه قرار دهید و در گوشه اتاقی بگذارید و 3 روز بعد دوباره سراغش بروید. چه میبینید؟ همان مغز با همان شکل منسجم و با همان تازگی است؟ مسلماً نه. تنها چیزی که در آن جعبه میبینید، یک جسم فاسد متعفن است.
مشابه همین اتفاق در مرگ مغزی رخ میدهد و یک جسم متعفن فاسد شده در درون جمجمه باقی میماند. این همان تفاوت مرگ مغزی با کماست. در مرگ مغزی چون ساختمان مغز متلاشی میشود، دیگر امکان برگشت وجود ندارد.
اما به طور حتم، پذیرش این موضوع برای خانواده فرد مرگ مغزی، آسان نخواهد بود...
- درست است. قلب فرد مرگ مغزی به کمک اکسیژنرسانی دستگاه همچنان میتپد و جریان گردش خون هم در بدنش ادامه پیدا میکند. در این شرایط ممکن است خانواده این فرد بگوید: «باشه. من همه زندگیام را میفروشم، یک دستگاه تنفس مصنوعی میخرم و عزیزم را به خانه میبرم تا با کمک این دستگاه قلبش به تپش ادامه دهد.» اما واقعیت این است که چنین اتفاقی، ممکن نیست. چرا؟ حتماً در فیلمها هم دیدهاید که مثلاً پای فردی در اثر یک حادثه دچار جراحت شدید شده و امکان درمان آن جراحت هم وجود ندارد. در این شرایط در اصطلاح گفته میشود پایش سیاه شده یا قانقاریا گرفته و باید قطع شود تا باقی اعضای بدن را آلوده نکند. ماجرا این است که از آن بافت مرده، مواد سمی آزاد میشود و اگر قطع نشود، به مرور سم منتشره از آن در بدن پخش میشود و تمام سلولهای بدن را از بین میبرد.
در مرگ مغزی هم همینطور است. از مغز مرده، مواد و سمومی ترشح میشود و با انتشار در بدن، باعث از بین رفتن تمام اعضا میشود. در مرگ مغزی، در بهترین شرایط و با بهترین مراقبتها، حداکثر 2 هفته میتوان قلب فرد را با دستگاه در حال تپش نگه داشت. و البته باید گفت هرچه زمان بگذرد، متاسفانه از کیفیت اعضا برای پیوند هم، کاسته میشود.
حیات این 8 عضو قابل اهدا به سرعت تصمیمگیری شما وابسته است
* به همین دلیل تیم پزشکی اصرار دارند خانواده مرگ مغزی در اسرع وقت درباره اهدای اعضای او تصمیم بگیرند؟
- ببینید هر فرد مرگ مغزی، 8 عضو قابل اهدا دارد؛ 2 کلیه، 2 ریه، قلب، کبد، لوزالمعده و روده. در روز اول مرگ مغزی، همه این 8 عضو قابل اهدا هستند. اما اگر این فرایند به تأخیر بیفتد، در روز دوم ممکن است فقط 3 عضو قابل اهدا باشد. بنابراین هرچه سریعتر باید این اعضای ارزشمند انسانی از بدن فردی که بدنش پر از سم شده، جدا شود تا هم این اعضای قابل اهدا از مسموم شدن نجات پیدا کنند و هم با پیوند آنها به بدن بیماران لیست انتظار، زندگی آنها را نجات دهند.
عکس ها از حامد ملک پور
تمام عملیات جداسازی اعضا از بدن فرد مرگ مغزی و بعد، پیوند آن هم باید در سریعترین زمان ممکن انجام شود چون این اعضا در بیرون از بدن انسان امکان نگهداری ندارد و ظرف چند ساعت باید در بدن بیمار نیازمند پیوند کاشته شود. خوب است بدانید قلب و ریه، ظرف 4 تا 6 ساعت باید پیوند شوند، کبد در مدت 12 تا 18 ساعت و کلیه ظرف 18 تا 24 ساعت. بنابراین اگر خانواده فرد مرگ مغزی دیر تصمیم بگیرند، متاسفانه اعضای قابل اهدای بدن او در مقابل آن سموم آزاد شده، کیفیت خود را از دست میدهند.