.

کودکان، آینده خاموش جوامع‌اند؛ اما در روزگاری که دغدغه‌های اقتصادی و دیجیتال زندگی را احاطه کرده، صدای آنان کمتر شنیده می‌شود. روز ملی کودک فرصتی است تا از نو بیندیشیم که چگونه می‌توان در میان شتاب زندگی مدرن، کودکی را دوباره معنا کرد.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ کودک بودن، روزگاری مترادف با بازی، شادی، خیال و خنده بود؛ اما امروز در دنیای پرشتاب و بحران‌زده، کودکی دیگر آن چهره معصوم و بی‌پیرایه را ندارد.
کودک امروز با دنیایی روبه‌روست که پر از تضاد است: از یک سو شبکه‌های اجتماعی که او را زودتر از موعد به دنیای بزرگسالان پرتاب می‌کند، و از سوی دیگر، نظام آموزشی‌ای که هنوز بازی را جدی نمی‌گیرد.

در چنین شرایطی، روز کودک فقط یک مناسبت تقویمی نیست؛ بلکه فرصتی است برای بازنگری در این پرسش که ما برای کودکان‌مان چه آینده‌ای ساخته‌ایم و چه جهانی برای‌شان به جا می‌گذاریم.

کودکی در ایران امروز؛ بین فقر و فناوری

بر اساس گزارش‌های رسمی، بیش از ۳۰ درصد کودکان ایرانی در مناطق کم‌برخوردار با چالش‌های تغذیه، آموزش و سلامت روان روبه‌رو هستند. در برخی مناطق، کودک هنوز قربانی کار زودهنگام است، در حالی که در شهرهای بزرگ، کودکان در فضای مجازی بی‌مرز، با محتواهایی روبه‌رو می‌شوند که روح و روانشان را می‌فرساید.

فقر اقتصادی از یک‌سو و فقر عاطفی از سوی دیگر، چهره جدیدی از کودکی در ایران ساخته‌اند؛ کودکی‌ای که گاهی در قالب آمار دیده می‌شود، اما در واقعیت، با بی‌توجهی جامعه و سیاست‌گذاران مواجه است.

نسل دیجیتال؛ کودکان در دنیای بی‌مرز فناوری

امروز کودکان قبل از آن‌که حرف زدن را کامل یاد بگیرند، با صفحه‌نمایش تلفن همراه آشنا می‌شوند.
این تغییر عظیم، فرصت‌ها و تهدیدهای بی‌سابقه‌ای دارد. از یک سو می‌تواند زمینه آموزش، خلاقیت و دسترسی به دانش را فراهم کند، اما از سوی دیگر، در صورت نبود سواد رسانه‌ای، آن‌ها را در معرض خطراتی چون اعتیاد دیجیتال، افسردگی، تقلید از الگوهای ناسالم و حتی آسیب‌های جنسی آنلاین قرار می‌دهد.

کارشناسان حوزه خانواده معتقدند که «کودکی دیجیتال» نیازمند تربیتی آگاهانه و همراهی هوشمند والدین است؛ تربیتی که نه با ممنوعیت، بلکه با گفت‌وگو و هدایت درست شکل می‌گیرد.

نظام آموزشی؛ تکرار، حافظه، و فراموشی خلاقیت

نظام آموزشی در ایران سال‌هاست که گرفتار چرخه‌ای تکراری است؛ کتاب، حفظ، امتحان، نمره، و دوباره همان مسیر.
در حالی که کودک امروز بیش از هر چیز به مهارت‌های زندگی، تفکر خلاق، همکاری و خودشناسی نیاز دارد، مدرسه‌ها هنوز بر پایه‌ی محفوظات می‌چرخند.

«کودکی در مدرسه ایرانی» اغلب با استرس، مقایسه و رقابت تعریف می‌شود. فرصت بازی، هنر و کشف احساسات جای خود را به آزمون و نمره داده است. نتیجه آن، نسلی است که اطلاعات دارد اما درک ندارد؛ می‌داند ولی احساس نمی‌کند.

چالش‌های عاطفی و خانوادگی

کودک امروز، در بسیاری از خانواده‌ها، قربانی شتاب زندگی مدرن است.
والدینی که به‌دلیل فشار اقتصادی چند شغل دارند، والدینی که حضورشان کم و نگاهشان به گوشی زیاد است.
در چنین فضایی، گفت‌وگو و صمیمیت خانوادگی به حاشیه می‌رود.
کودک، محبت را از صفحه‌ها می‌گیرد، نه از چهره‌ها.

از سوی دیگر، افزایش طلاق و نابسامانی‌های خانوادگی، بسیاری از کودکان را درگیر اضطراب‌های مزمن و ناامنی عاطفی کرده است.
آمارها نشان می‌دهد بخش قابل توجهی از مشکلات رفتاری و تحصیلی کودکان، ریشه در نبود آرامش در خانه دارد.

سلامت روان؛ بحران خاموش نسل جدید

اگرچه درباره تغذیه، رشد قدی یا واکسیناسیون کودکان زیاد سخن گفته می‌شود، اما سلامت روان آنان هنوز در اولویت نیست.
افسردگی، اضطراب، پرخاشگری و انزوا، در میان کودکان شهری در حال افزایش است.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد کودکانی که ارتباط عاطفی ضعیفی با خانواده دارند، بیشتر در معرض اختلالات رفتاری و حتی گرایش به خشونت یا خودآزاری در نوجوانی هستند.

جامعه‌ای که خنده کودک را فراموش کند، آینده‌اش را از دست داده است.

کودک در جهان؛ چهره‌ای نابرابر از کودکی

بر اساس گزارش یونسف، هنوز میلیون‌ها کودک در جهان از حق تحصیل، تغذیه و امنیت محروم‌اند.
در برخی کشورهای درگیر جنگ، کودکان در میدان نبرد بزرگ می‌شوند، و در کشورهای ثروتمند، زیر بار فشار رقابت و عملکرد، از لذت کودک بودن محروم‌اند.

جهان مدرن هنوز نتوانسته تعریف واحدی از «کودکی سالم» ارائه دهد؛ کودکی که هم رشد علمی دارد و هم تعادل روحی و اخلاقی.

فرصت‌ها و امیدها

با وجود همه چالش‌ها، هنوز می‌توان به آینده امیدوار بود.
در سال‌های اخیر، افزایش آگاهی والدین، گسترش نهادهای مدنی فعال در حوزه کودک، تولید محتوای آموزشی سالم و حضور مربیان دلسوز در مدارس، روزنه‌های امید را زنده نگه داشته است.
نسل جدیدی از والدین، به جای تربیت اقتدارگرایانه، به گفت‌وگو، احترام متقابل و آموزش عاطفی روی آورده‌اند.

از سوی دیگر، حرکت‌های فرهنگی و رسانه‌ای در زمینه‌ی ارتقای سواد دیجیتال، سلامت روان و تربیت اخلاقی، نشانه‌ای از تحول تدریجی در نگاه جامعه به کودکی است.

کودکی، سرمایه‌ای فرهنگی

کودک فقط موجودی نیازمند مراقبت نیست؛ او آیینه‌ی فرهنگ یک ملت است.
جامعه‌ای که به کودکانش احترام بگذارد، در واقع برای آینده‌اش سرمایه‌گذاری کرده است.
در نگاه فرهنگی، باید کودکی را نه مرحله‌ای گذرا، بلکه «دوره‌ای تعیین‌کننده» در ساختن شخصیت و هویت ملی دانست.
ادبیات کودک، تئاتر کودک، آموزش هنر و بازی، همه ابزارهایی‌اند برای پرورش نسل خلاق، مهربان و امیدوار.

وظیفه دولت و جامعه

روز کودک فقط روز جشن و رنگ و بادکنک نیست؛ روز تعهد و مسئولیت است.
سیاست‌گذاران باید کودک را در قلب برنامه‌های توسعه ببینند؛ از آموزش و سلامت گرفته تا رسانه و فضای شهری.
ساخت پارک‌های ایمن، مدارس شاد، مراکز مشاوره خانوادگی، کتابخانه‌های کودک‌محور و آموزش والدین، گام‌هایی است که می‌تواند چهره کودکی در ایران را تغییر دهد.

دولت باید حمایت از خانواده را نه شعاری، بلکه واقعی کند. چرا که کودک سالم، در خانواده سالم پرورش می‌یابد.

بازگشت به رؤیای کودکی

شاید بزرگ‌ترین مسئولیت ما در روز کودک، بازگرداندن «حق رؤیا دیدن» به نسل جدید باشد.
کودکی که رؤیا ندارد، آینده‌ای هم ندارد.
جهان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند مهربانی، بازی، تخیل و صداقت کودکانه است.

بیاییم امسال در روز ملی کودک، فقط به او هدیه ندهیم؛ به او گوش دهیم.
زیرا آینده، نه در دست ما، بلکه در نگاه آن کودکی است که هنوز باور دارد می‌توان دنیا را تغییر داد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

آخرین‌ها