image-20251003105547-1.jpeg

در روزگاری که کمتر کسی فکر می‌کرد زن ها بتواند پلیس شوند و از پس این شغل مردانه و سخت بر بیایند، زنی با ورود به دانشگاه پلیس، کسب مهارت های بسیار و پشت سر گذاشتن سختی ها توانست به همه ثابت کند زن بودن هیچ تناقضی با پلیس بودن ندارد و زنان نیز می توانند مثل مردان در امور انتظامی، تاثیر گذار باشند.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛به مناسبت آغاز هفته پلیس،سرهنگ رابعه جوانبخت، رئیس اداره تصادفات پلیس راهور تهران بزرگ در گفت‌وگو با ایسنا از این مسیر نو و سخت پلیس شدنش سخن گفت.

او دختری آرام و درس‌خوان بود، اما انتخابی کرد که مسیر زندگی‌اش را متفاوت ساخت: پلیس شدن. راهی که پر از آزمون‌های سخت، آینده ای متفاوت و حتی مقاومت همکاران مرد ، اما او به عنوان زن پلیسی جسور توانست راه را برای نسل‌های بعدی هموار کند.

اولین نظامی یک خانواده فرهنگی-هنری

من متولد دی ماه سال ۱۳۵۸ هستم. بسیار درس‌خوان بودم و همه من را به عنوان یک دختر آرام می شناختند. زمانی که کنکور سراسری دادم، در دو رشته مامایی و زیست‌شناسی در شهرستان قبول شدم اما پدرم می خواست در تهران درس بخوانم به همین دلیل یک ترم در دانشگاه آزاد رشته بهداشت محیط خواندم تا اینکه متوجه شدم در رشته «کارشناسی علوم پایه انتظامی» نیز قبول شده ام و چون دانشگاه در تهران بود و شرایط خوبی مثل بورسیه و اشتغال داشت، تصمیم گرفتم وارد این حوزه شوم و از دانشگاه آزاد انصراف دادم.

در آن زمان هنوز هیچ ذهنیتی از رشته پلیس زن وجود نداشت. وقتی برگه انتخاب رشته را پر می‌کردم، فهمیدم که برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی قرار است پذیرش دانشجوی دختر در دانشکده افسری صورت بگیرد.

ما اصلا در فامیل پلیس یا نظامی نداشتیم و من در خانواده‌ای کاملا فرهنگی و هنری به دنیا آمدم. مادرم معلم، پدرم کارگردان و استاد دانشگاه بود و من اولین نظامی خانواده‌ام هستم. پدرم همیشه در دوران دانشجویی به من می‌گفت هر وقت احساس کردی این کار سخت است؛ ایرادی ندارد و انصراف بده اما من هرچه بیشتر پیش می رفتم بیشتر مصمم به ادامه‌ دادنش می شدم.

ورود اولین دانشجویان پلیس زن به دانشگاه

سرانجام سال ۱۳۷۸ به عنوان اولین گروه دانشجویان زن پلیس وارد دانشکده شدیم. تعدادمان ۱۳۵ نفر بود که همگی اهل تهران بودیم. دوران دانشکده پر از آموزش‌های سخت نظامی، اردوهای طاقت‌فرسا، تمرینات شبانه و کلاس‌های تئوری بود. خیلی‌ها نتوانستند شرایط را تحمل کنند و انصراف دادند. اما من همیشه یک باور داشتم «وقتی انتخاب کردی، باید پایش بایستی» و عقب‌نشینی یعنی شکست.

اکثر اساتید ما مرد بودند و با ما کاملا نظامی‌طور برخورد می کردند. تمام درس های ما شبیه درس های مردان پلیس بود، ما همانطور سخت آموزش نظامی دیدیم و همه تست های ورزشی را نیز مثل مردان باید پاس می کردیم. چون دوره اول زنان پلیس بودیم، دوره‌هایمان خیلی مشخص نبود و همه چیز حالت آزمون و خطا داشت. مثلا همه ما آموزش جودو و کاراته را دیدیم، اما بعد از مدتی متوجه شدند این رشته ورزشی به درد ما نمی خورد و دیگر ادامه ندادند و دفاع شخصی را جایگزینش کردند.

آموزش های دانشگاه ما به شدت سخت، اما جذاب بود و من مطمئنم هیچ دانشگاهی اندازه دانشگاه ما برای دختران جذاب نبود، من حتی به خاطر دارم در دوره ای ۱۵ روزه، در پیست شمشک به ما آموزش اسکی حرفه‌ای دادند و همه ما از لحاظ آمادگی جسمانی بسیار در شرایط فوق العاده‌ای بودیم.

این تمرینات نظامی برای همه ما که دخترانی جوان بودیم واقعا سخت بود اما خیلی از ما توانستیم با موفقیت این دوره را به پایان برسانیم و به شرایط نیز عادت کردیم.

دانشگاه پلیس به ما اعتماد به نفس، جسارت و جرأت بیان خواسته داد و همین مسئله باعث شد بعدها با کار کردن با مردها این ویژگی ها به ما کمک کند که به عنوان اولین زنان پلیس، جایگاه خودمان را محکم کنیم.

از نگهبانی‌خوابگاه تا پلیس راهنمایی و رانندگی

اسلحه سازمانی ما ژ۳ بود و همانطور که مردان کار با آن را یاد می گرفتند به ما نیز آموزش دادند. به خاطر دارم اولین مأموریت همه ما، نگهبانی دادن از خوابگاه شبانه‌روزیمان بود که تا صبح دوساعت دوساعت شیفت شب داشتیم. من همانجا یاد گرفتم پلیس بودن یعنی همیشه آماده بودن، حتی در ساعت‌هایی که همه خواب هستند.

بعد از حدود یک سال و نیم آموزش عمومی، به ما حق انتخاب دادند که کدام رشته پلیس تخصصی را می خواهیم ادامه دهیم. من چون نمراتم بالا بود می توانستم وارد هر حوزه‌ای بشوم. در ابتدا دوست داشتم وارد پلیس آگاهی شوم و کشف علمی جرم را دنبال کنم اما آن زمان پدرم نصحیتم کرد و از من خواست وارد پلیس راهنمایی و رانندگی شوم چون بیشتر به شخصیتم می‌خورد. بنابراین من هم تصمیم گرفتم این گرایش را انتخاب کنم.

دوسال بعد دانشگاه را با دروس پلیس راهور مثل مهندسی ترافیک، ایمنی راه ها و تونل ها، تصادفات و غیره گذراندم و واقعا نیز استادان خوبی داشتیم مثلا استاد درس ایمنی راه‌ها و تونل های ما آقای احمدی‌نژاد بود که بعدها رئیس جمهورکشورمان شد.همچنین پروفسور بهبهانی نیز که بعدها وزیر راه شدند نیز از اساتید ما بودند. در همین زمان بود که دوره کارشناسی تصادفات نیز برای همه ما ۱۷ نفر دانشجویان این گرایش برگزار شد.

پلیس بودن با زن بودن تناقضی ندارد؛ روایت یک زن از مسیری نو و دشوار

اولین رژه زنان پلیس برای درجه گرفتن

همانطور که گفتم ما اولین دوره دختران پلیس بودیم و سیستم هنوز سازوکار مشخصی برای ما نداشت، قرار بود همه کسانی که سال اول دانشگاه را با موفقیت به اتمام برسانند، درجه بگیرند اما انگار نیروهای مسلح با این قضیه موافقت نکرده بود تا اینکه قرار شد ما هم مثل پسران پلیس در دانشگاه رژه برویم و اگر حضرت آقا و مسئولین از ما راضی بودند، ما هم درجه‌ بگیریم. اینچنین شد که ما یک ماه هر روز تمرین کردیم و خوشبختانه توانستیم بسیار عالی و مرتب مثل مردان با اسلحه رژه برویم به طوریکه فرمانده میدان دوبار اعلام کرد خیلی خوب خیلی خوب، که این مسئله باعث شد ما سردوشی و سرمچی بگیر شدیم و درجه گرفتن خانم ها از همان روز کلید خورد.

انتشار اولین فصلنامه پلیس زن

سرانجام ما سال ۱۳۸۲ فارغ‌التحصیل شدیم و من باید به شهرک آزمایش می‌رفتیم، اما چون در همایش های دانشجویی رتبه علمی داشتم و به کار تحقیقاتی علاقه داشتم، به همراه چند نفر از دیگر هم‌کلاسی هایم در بخش پژوهش های دانشگاه مشغول به کار شدیم؛ زیرا در آن زمان مسئولین می خواستند بخش علمی حضور زنان در پلیس را پررنگ تر کنند و این مسائل نیاز به تحقیقات علمی داشت که ما مسئولیت آن را برعهده گرفتیم و یک سال بعد اولین فصلنامه پلیس تخصصی زن و همایش آن را اجرا کردیم.

به خاطر دارم تقریبا یک سال بود که همکلاسی‌هایم به رده های مختلف معرفی شده بودند، همچنین دانشگاه هنوز دانشجوی جدید می گرفت و تازه ایرادات کار درآمده بود که باید با روش علمی این مشکلات رفع می شد و در واقع ادبیات علمی پلیس زن در آن سال ها تهیه شد.

ازدواج و مادرشدن

چندماه قبل از فارغ التحصیلی از دانشگاه، به واسطه یکی از هم‌کلاسی هایم با برادرش آشنا شدم و با او که مهندس عمران بود، ازدواج کردم. همین که خواهر همسرم نیز پلیس بود باعث شد همسرم با شغل من آشنایی داشته باشد. البته خواهر همسرم در رسته اداری درسش را به اتمام رساند و زودتر از موعد بازنشسته شد.

بعد از به دنیا آمدن دخترم و انتقال ساختمان دانشگاه نیز به غرب تهران و دور شدن از منزلم، به فکر جابه جایی افتادم. در آن زمان دوست و همکارم خانم جوادنژاد به پلیس راهور تهران بزرگ آمده بود و به من نیز پیشنهاد جابه‌جایی داد و من پذیرفتم.

شروع کار در پلیس راهور تهران

اولین زن پلیسی که تلویزیون رفت من بودم

اواسط دهه ۸۰ به پلیس راهور فاتب منتقل شدم. به خاطر دارم روز اول سرهنگی که رئیسم بود به من پیشنهاد داد که یک دوره آموزشی ببینم اما از او خواستم به من اعتماد کند؛ چون به اندازه کافی آموزش دیده بودم و همان روز با درجه سروانی رئیس تصادفات منطقه ۸ راهور شدم و بعد از آن به منطقه ۴ و سپس ستاد فاتب به عنوان جانشین رئیس اداره تصادفات و رئیس مرکز صدور مجوزهای شهری معرفی شدم. در همین سال ها بود که به عنوان اولین زن پلیس با پوشش و درجه نظامی، در تلویزیون حضور یافتم و اخبار ترافیکی را در شبکه های مختلف اعلام می کردم.

و بعد در سال ۱۴۰۰ به عنوان رئیس اداره تصادفات پلیس راهور تهران بزرگ انتخاب شدم و هنوز هم در این سمت هستم.

پلیس بودن با زن بودن تناقضی ندارد؛ روایت یک زن از مسیری نو و دشوار

چون اولین بودیم تلاش کردیم ماندگار شویم

همکارانم با کروکی ساختگی من را امتحان می کردند

از آنجایی که ما اولین گروه زنان پلیس بعد از انقلاب بودیم، باید به همه خودمان را ثابت می کردیم که ما می توانیم، به همین دلیل همه‌مان از جان و دل مایه می‌گذاشتیم و همه تلاشمان را می کردیم. به خاطر دارم خیلی از پلیس های قدیمی و مسئولان به ما می‌گفتند اگر شما نتوانید و کم بیارید، این پرونده همین جا بسته می شود و دیگر زنان نمی توانند پلیس شوند.

در ابتدا برای مردان، کار کردن با زنان پلیس سخت بود، مخصوصا که در برخی بخش ها زنان رئیس مردان می شدند. به عنوان مثال به خاطر دارم وقتی احترام نظامی می گذاشتم جوابی نمی دادند. وقتی جلسه می گذاشتم به اتاق من نمی‌آمدند و نمی توانستند تحمل کنند یک زن از کارشان ایراد می گیرد. حتی یادم می آید که کارشناسانی که من رئیسشان بودم برایم کروکی تصادفی های ساختگی می آوردند تا توانایی من را امتحان کنند.

حتی پیش آمده بود که سر صحنه تصادف، من را با اقوام مورد تصادفی اشتباه می گرفتند به من می‌گفتند کنار بروم در حالیکه من رئیس اداره تصادفات منطقه بودم و شاید آنها من را نمی شناختند. همچنین چندبار همکاران روی جنازه های فوتی را کنار می زدند تا شاید حال من بد شود و من را دست بیاندازند، اما من اصلا حالم بد نمیشد؛ اما به مرور زمان همه این مشکلات با دیدن قاطعیت زنان در کارشان و احترام متقابل حل شد و جایگاه من به عنوان یک زن رییس در پلیس توسط مردان همکار پذیرفته شد.

پلیس بودن با زن بودن تناقضی ندارد؛ روایت یک زن از مسیری نو و دشوار

پلیس بودن با زن بودن تناقض ندارد

ایجاد جایگاه مدیریتی برای زنان در بدنه پلیس

خیلی از اطرافیانم به من می گویند که زودتر خودم را بازنشسته کنم، اما حقیقت این است که من با حمایت های مادر و همسرم تا به امروز توانسته ام همسر، مادر و پلیس باشم و چون هدف دارم به نظرم این نقش ها با هم هیچ تناقضی ندارند.

هدف من از روزهای اول پلیس شدن این بود که جایگاه مدیریتی برای زنان در بدنه پلیس را ایجاد کنم، زیرا زنان معمولا زنان پلیس مسئولیت های بالا نداشته‌اند، اما معتقدم زنان می توانند با ویژگی هایی ذاتی خود مثل دقت نظر بالا و ریزبین بودن، بسیار پلیس بهتری باشند و در تصمیم سازی های کلان نیز، عملکرد بهتری خواهند داشت.

من نیز مثل سایر زنان احساسات دارم، اما احساسم را مدیریت می‌کنم و در جایی که باید فقط روی سایر حواسم تمرکز دارم.

خیابان های شهر برای من حرف دیگری دارند

دختران نسل جدید، جسارت بالایی دارند

من همیشه این جمله را به همه می گویم که «خیابان های شهر برای من حرف دیگری دارد» زیرا وقتی سایر زنان در خیابان ها قدم می زنند به درختان، ویترین مغازه و سایر مسائل توجه دارند در حالیکه من همیشه در هر خیابانی که قدم می زنم یاد افرادی میافتم که در همان خیابان ها تصادف کرده‌اند و جانشان را از دست داده اند و یکی از جنبه های منفی شغل من است اما من تلاش می کنم با نصب تابلو، درست کردن راه و سایر اقدامات باعث شوم دیگر این اتفاق در آن خیابان رخ ندهد و دقیقا اینجاست که من از احساساتم در جهت مثبت استفاده می‌کنم.

از آنجایی که من یک زن و یک مادرم، دقت بیشتری نسبت به آقایان به برخی مسائل دارم و به نکات بیشتری مثل تردد مادران با کالسکه در خیابان‌ها توجه می‌کنم که این نقش ها به من در شغلم نیز کمک می کند.

من در این سال ها متوجه شدم که کار کردن در پلیس علاوه بر توانایی جسمی بالا، نیازمند مهارت بالای ارتباطی و کلامی نیز هست مخصوصا در شغل ما که بیشتر با افرادی مواجه می شویم که تصادف کرده‌اند و احتمالا عزیزی را از دست داده‌اند، بنابراین باید تاب آوری زیادی داشته باشیم تا به درستی با این افراد ارتباط برقرار کنیم.

این شغل پویایی زیادی دارد و اصلا یک روز من، شبیه روز قبلم نخواهد بود که این پویایی به جذابیت های شغلم کمک می کند. من تنها زن پلیس در کشور نیستم و زنان زیادی در بدنه پلیس خدمت می کنند که کمتر به آنها توجه شده و باید مسیر آنها برای نسل‌های بعدی نشان داده شود.

دختران این نسل، بسیار جسارت دارند و من معتقدم می‌توانند زن های پلیس خوبی شوند و اگر این شغل با تمام جذابیت هایش برای آنها معرفی شوند تصور می‌کنم که تعداد زنان پلیس بیشتر شود.

من به نمایندگی از همه زنان پلیس، از تمام فرماندهان پلیس مخصوصا روسای پلیس راهور پایتخت که به ما زنان اعتماد کردند، راه را باز کردند و به ما کمک کردند تشکر می‌کنم و امیدوارم بتوانیم این مسیر را با موفقیت پیش ببریم.

انتهای پیام

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 10 =

آخرین‌ها