به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ گاردین مینویسد: مردم بیزمین و سرزمینی بیمردم: به نظر میرسد که اینها اهداف اسرائیل در غزه هستند. دو راه برای دستیابی به آنها وجود دارد. راه اول کشتار جمعی و اخراج فلسطینیان؛ راه دوم غیرقابل سکونت کردن زمین.
در کنار جنایت نسلکشی، وحشت بزرگ دیگری نیز آشکار میشود: بومکشی.
در حالی که تخریب ساختمانها و زیرساختها در غزه در هر ویدیویی که میبینیم قابل مشاهده است، تخریب موازی اکوسیستمها و وسایل امرار معاش کمتر قابل مشاهده است.
تا قبل از جنگ در حدود ۴۰٪ از زمینهای غزه کشاورزی میشد. با وجود تراکم شدید جمعیت، غزه عمدتاً در سبزیجات و مرغداری خودکفا بود و بخش زیادی از تقاضای جمعیت برای زیتون، میوه و شیر را برآورده میکرد. اما ماه گذشته سازمان ملل گزارش داد که اکنون تنها ۱.۵٪ از زمینهای کشاورزی آن هم قابل دسترسی و هم بدون آسیب باقی مانده است. این تقریباً ۲۰۰ هکتار است - تنها منطقه باقی مانده که مستقیماً برای تغذیه بیش از ۲ میلیون نفر در دسترس است.
بخشی از دلیل آن، تخریب سیستماتیک زمینهای کشاورزی توسط ارتش اسرائیل است. نیروهای زمینی گلخانهها را تخریب کردهاند؛ بولدوزرها باغها را سرنگون کردهاند، محصولات کشاورزی را شخم زده و خاک را خرد کردهاند؛ و هواپیماها علفکشها را بر روی مزارع پاشیدهاند.
سربازان صهیونیست این حملات را با این ادعا توجیه میکنند که "حماس اغلب از درون باغها، مزارع و زمینهای کشاورزی عمل میکند." و ظاهراً از بیمارستانها، مدارس، دانشگاهها، شهرکهای صنعتی و هر منبع دیگری که فلسطینیها به آن وابسته هستند.
تنها کاری که این سربازان برای توجیه تخریب باید انجام دهند این است که نشان دهند حماس از چیزی که آنها میخواهند نابود کنند، عمل کرده یا ممکن است عمل کند. و اگر هیچ مدرکی وجود ندارد - متاسفم، خیلی دیر شده است.
ارتش صهیونیستی به طور پیوسته در حال گسترش "منطقه حائل" در امتداد مرز شرقی غزه است که اتفاقاً شامل بخش زیادی از زمینهای کشاورزی نوار غزه است. همانطور که حمزه حموشین، متخصص حقوق بشر، اشاره میکند، به جای اینکه «بیابان را شکوفا کند» - که یکی از ارکان اصلی تبلیغات اسرائیل است - زمینهای حاصلخیز و سبز را به بیابان تبدیل میکند.
اسرائیل دهههاست که درختان زیتون باستانی فلسطینیها را قطع میکند تا آنها را از امرار معاش محروم کند، روحیهشان را تضعیف کند و ارتباطشان را با زمین قطع کند. زیتون هم از نظر مادی بسیار مهم است و ۱۴ درصد از اقتصاد فلسطین را تشکیل میدهد و هم نماد قدرت است: اگر درخت زیتونی نباشد، شاخه زیتونی هم نمیتواند وجود داشته باشد.

سیاست زمین سوخته اسرائیل، همراه با محاصره منابع غذایی، قحطی را تضمین میکند.
حمله ارتش صهیونیستی به غزه باعث فروپاشی سیستم تصفیه فاضلاب شده است. فاضلاب خام زمین را فرا میگیرد، به سفرههای آب زیرزمینی نفوذ میکند و آبهای ساحلی را مسموم میکند. همین اتفاق برای دفع زبالههای جامد نیز افتاده است: کوههایی از زباله اکنون در میان ویرانهها پوسیده و دود میکنند یا به محلهای دفن زباله غیررسمی رانده میشوند و آلایندهها را از خود عبور میدهند.

پیش از حمله فعلی، مردم غزه به حدود ۸۵ لیتر آب به ازای هر نفر در روز دسترسی داشتند که اگرچه کم بود، اما حداقل سطح توصیه شده را برآورده میکرد. از فوریه امسال، این میانگین به ۵.۷ لیتر کاهش یافته است. سفره آب زیرزمینی ساحلی حیاتی غزه بیشتر توسط آب دریا که توسط ارتش اسرائیل به بهانه غرق تونلهای حماس سرازیر شد، تهدید میشود: نفوذ نمک، فراتر از یک نقطه خاص، سفره آب زیرزمینی را غیرقابل استفاده خواهد کرد.
برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد سال گذشته تخمین زد که در هر متر مربع از غزه به طور متوسط ۱۰۷ کیلوگرم آوار ناشی از بمباران و تخریب وجود دارد. بخش زیادی از این آوار با آزبست، مهمات منفجر نشده، بقایای انسانی و سموم آزاد شده توسط سلاحها مخلوط شده است. مهمات حاوی فلزاتی مانند سرب، مس، منگنز، ترکیبات آلومینیوم، جیوه و اورانیوم ضعیف شده هستند.
گزارشهای معتبری از استفاده غیرقانونی ارتش صهیونیستی از فسفر سفید وجود دارد: یک سلاح شیمیایی و آتشزای وحشتناک که باعث آلودگی گسترده خاک و آب نیز میشود. استنشاق گرد و غبار سمی و دود تأثیرات عمدهای بر سلامت مردم دارد.

علاوه بر تأثیرات مخرب فوری بر زندگی مردم غزه، انتشار کربن ناشی از حملات ارتش صهیونیستی نجومی است: ترکیبی از انتشار مستقیم گسترده ناشی از جنگ و هزینه سرسامآور آب و هوایی بازسازی غزه (اگر چنین چیزی هرگز مجاز باشد) - بازسازی به تنهایی، گازهای گلخانهای معادل انتشار سالانه یک کشور متوسط تولید میکند.
وقتی بومکشی را در کنار نسلکشی در نظر میگیرید، شروع به درک کلیت تلاش صهیونیستی برای حذف فلسطینیها و سرزمین مادریشان میکنید. همانطور که مازین قومسیه، بومشناس فلسطینی، استدلال میکند: «تخریب محیط زیست تصادفی نیست - بلکه عمدی، طولانی مدت و با هدف شکستن پایداری بومشناختی (اکوسومود) مردم فلسطین است.»
به نظر میرسد برای اسرائیل، نابودی اکوسیستمها و ابزار بقای مردم یک هدف استراتژیک کلیدی است. به نظر میرسد که به دنبال چیزی است که برخی آن را «هولوسید» نامیدهاند: نابودی کامل هر جنبهای از زندگی در غزه.
حتی بدون قانون خاصی برای بومکشی، نابودی اکوسیستمهای فلسطینی در تضاد آشکار با ماده ۸ اساسنامه رم است و باید در کنار جنایت بزرگ نسلکشی آن در نظر گرفته شود.