به گزارش پایگاه خبری پیام خبری، سالهاست که پژوهشگران درباره احساس تنهایی در جوامع مدرن هشدار میدهند، اما آنچه امروز میان نوجوانان و جوانان دیده میشود، چیزی فراتر از هشدار است. آمارها از افت شدید دوستیهای واقعی و عمیق در نسل Z حکایت دارند؛ نسلی که با اینترنت و شبکههای اجتماعی بزرگ شده، بهراحتی حرف میزند، اما سخت اعتماد میکند، با همه در ارتباط است، اما کمتر کسی را میبیند.
نتایج پژوهشها در آمریکا نشان میدهد که نوجوانان امروز، سالانه حدود ۱۰۰۰ ساعت کمتر از نوجوانان نسلهای پیشین با دوستانشان وقت میگذرانند. وقتی از آنها پرسیده میشود چند دوست نزدیک دارند، بسیاری تنها یکی دو نفر را نام میبرند، و بعضی حتی همان را هم ندارند.
دوستیهای دیجیتال؛ نزدیکی دور
شاید در نگاه اول، دنیای دیجیتال راهحل مسئله تنهایی بهنظر برسد. وقتی نوجوانی میتواند با یک کلیک وارد زندگی صدها نفر شود، چرا باید احساس تنهایی کند؟ اما پاسخ در کیفیت این روابط نهفته است. برنامههایی مثل اینستاگرام، تیکتاک و اسنپچت، ابزارهایی برای ارتباطاند، اما بیشتر برای «دیدن و دیدهشدن» طراحی شدهاند، نه برای رابطههای عمیق. تعاملهای سریع، واکنشهای سطحی و مکالمات پراکنده، جای آن گفتوگوهای بلند، خلوتهای دو نفره و دوستیهای دیرینه را گرفتهاند. این فضاها، همزمان که افراد را به هم متصل میکنند، فاصله میانشان را نیز زیاد میکنند.
تنهایی، فقط دیجیتال نیست
هرچند نمیتوان نقش فناوری را نادیده گرفت، اما ریشههای این بحران، تنها در صفحه گوشیها نیست. ساختار خانوادهها تغییر کرده، روابط میاننسلی کمرنگ شده، و فشارهای روانی و اجتماعی بیشتر از همیشه بر دوش نسل جوان است.
کودکانی که در خانوادههای تکوالدی یا با تعامل محدود والدین بزرگ میشوند، فرصتهای کمتری برای تمرین رابطهسازی دارند. وعدههای غذایی خانوادگی، گفتگوهای بیقیدوبند عصرگاهی، بازیهای گروهی محله و حتی تجربههای مشترک مدرسهای، همه رو به کاهشاند. هر چه فرصتهای اجتماعی شدن واقعی کمتر شود، فرزندان ما بیشتر به دنیای مجازی پناه میبرند.
فشار اجتماعی، تنهایی عمیقتر
علاوه بر اینها، نوجوانان امروز با پدیدههایی مواجهاند که در گذشته نبود؛ آزار سایبری، اضطراب دیدهنشدن در فضای مجازی، ترس از «حذف شدن» از جمعهای دیجیتال، و فشار بیوقفه برای مقایسه خود با دیگران. مطالعهای در آمریکا نشان داد که حدود ۲۰٪ نوجوانان در مدرسه و ۱۵٪ در فضای آنلاین مورد آزار قرار گرفتهاند. این فشارها نه تنها سلامت روان را تهدید میکنند، بلکه تنهایی بیشتر را به دنبال دارد. کسانی که میترسند قضاوت شوند یا پس زده شوند، کمکم دست از تلاش برای دوستی میکشند و به سکوت پناه میبرند.
آمارهایی که باید جدی گرفته شوند
بیش از ۸۰٪ از نسل Z در سال گذشته دستکم یکبار احساس تنهایی کردهاند. نوجوانان این نسل، ۷۰٪ کمتر از نسلهای پیش با دوستانشان ملاقات حضوری دارند. نیمی از آنها میگویند شبکههای اجتماعی به ابراز وجودشان کمک کرده، اما به همان میزان از تأثیرات منفیاش رنج میبرند. در خانوادههای دو والدی، ۶۹٪ کودکان وعدههای غذایی منظم خانوادگی دارند؛ این رقم در خانوادههای تکوالدی به ۳۷٪ کاهش مییابد.
راهی برای بازگشت به دوستی
با همه اینها، نمیتوان و نباید نسل Z را محکوم به تنهایی دانست. همان ابزارهایی که گاهی عامل فاصلهاند، میتوانند به پلی برای نزدیکی تبدیل شوند، اگر آگاهانه و متعادل از آنها استفاده شود. پژوهش مؤسسه مکینزی نشان میدهد که بیش از نیمی از جوانان این نسل، از شبکههای اجتماعی برای ایجاد ارتباطهای مثبت بهره میبرند. نکته کلیدی در این میان، بازگشت به تعاملهای واقعی است: گفتوگوهای چهرهبهچهره، حضور در جمعهای دوستانه، وقتگذرانی بدون گوشی، و البته، بازسازی ارتباط خانوادگی. اگر خانوادهها، مدارس، رسانهها و سیاستگذاران اجتماعی، با دلسوزی و درک درست به این مسئله بپردازند، میتوان امید داشت که نسل فردا، نه فقط متصل، که واقعاً مرتبط باشد.