image-20250925203920-1.png

در سراسر جهان، زنان نقش بسزایی در تربیت و سلامت روحی، روانی و جسمی فرزند، همسر و جامعه دارند. از این رو اهمیت نقش زن در خانواده و جامعه غیرقابل انکار بوده و باید روی سلامت روان زنان تمرکز بیشتری داشت؛ درواقع آرامشی که زنان می توانند به خانواده و جامعه بدهند بسیار مهم و اثرگذار است. اما امروزه به دلیل تغییر سطح و نحوه زندگی، افزایش مشکلات اقتصادی خانواده ها و رواج باورهای فرهنگی غلط در جامعه، برخی آسیب ها به سمت زنان روانه شده اند و آسیب های فردی،خانوادگی و اجتماعی را ایجاد کرده اند. از این رو شناخت آسیب های اجتماعی عرصه زنان و ارائه راهکارهایی جهت حل این آسیب امری ضروری و مهم است.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ موضوع زنان یکی از مباحث دامنه دار و همواره ثابت روی میز حاکمیت است که با تحولات سیاسی کشور نحوه مواجهه با آن نیز تغییر می کند. این در حالی است که صرف نظر از تحولات اجتماعی و مولفه های متغیر در نظام مسائل زنان، عناصر ثابت و مشخص ذیل موضوع و محور زنان و جنسیت در کشور وجود دارند که نهادهای سیاستگذار و تصمیم ساز کشور می بایست به آنها توجه ویژه مبذول نمایند. از این رو این پژوهش سعی دارد در قالب یک سند سیاستی مختصر، نگاهی به اهم مسائل ثابت و فراگیر عرصه زنان در کشور بیاندازد و راهبردهای پیشنهادی جهت مواجهه با این مسائل را ارائه دهد.

مسائل و چالش های زنان

مهمترین مسائل و چالش هایی که زنان در کشور با آن ها روبرو هستند به شرح زیر است:

ضعف حکمرانی و ناکارآمدی نهادهای کشور در مساله زن

یکی از چالش های عمده پیش روی کشور در عرصه زنان، ضعف حکمرانی و ناکارآمدی نهادهای مرتبط با موضوع زنان است. حاکمیت در مواجهه با ظرفیت زنان تصویر و نقشه راه روشن و مشخصی ندارد که در آن همه ابعاد مواجهه اعم از نحوه و سازوکار استفاده از ظرفیت زنان، چگونگی مدیریت چالش های خروج زنان از خانه، چگونگی کاهش آسیب های ناشی از اختلاط زن و مرد در جامعه و… روشن باشد. در چنین وضعیتی، صرف تاسیس نهادهای زنانه و تزریق تعدادی از بانوان به بدنه کارگزار حاکمیت تاثیر چندانی در کارآمدی حکمرانی ما نخواهد داشت.

فقدان نظارت بر اجرای صحیح قوانین حمایتی از جایگاه و نقش زن در خانواده و جامعه

صرف نظر از وجود خلاءهای قانونی در زمینه حمایت از نقش آفرینی زنان در مناسبات جامعه و نیز وجود ضرورت های اجتماعی مبنی بر اصلاح برخی از قوانین موجود با رویکرد فقه پویا به نظر می رسد درباره اجرای قوانین و سیاست های موجود نیز اهتمام جدی از سوی دولت ها وجود ندارند و زنان در واقعیت اجتماعی جامعه ایران در عمل شاهد عدم حمایت از نقش های مورد انتظار خود در خانواده و جامعه هستند.

تعدد و تکثر گفتارها و روایت ها درباره زن

تشتت آراء و تعدد روایت ها در عرصه نظری و گفتمانی زن یکی از مسائل و چالش های جدی در مقابل کنشگران این عرصه به حساب می آید. رویکردها و نظریات مختلف و بعضا متعارضی درباره زن و هویت و جایگاه او ذیل ادبیات انقلاب اسلامی و الگوی سوم مطرح می شود که تشخیص نگاه اصیل و منطبق با دیدگاه امامین انقلاب برای کنشگران گاه سخت و مبهم است.

نارضایتی نسبی بانوان، به ویژه زنان خانه دار، از خانواده و زندگی مشترک

ضعف در مهارت های ارتباطی مردان در خانواده، وجود انواع خشونت نسبت به زنان در خانواده، تخریب و تحقیر نشانه شناختی نقش های زن در خانه توسط رسانه ها، تغییرات فرمی نهاد خانواده و محدودیت های زندگی آپارتمانی باعث ایجاد نوعی از سرخوردگی و عدم رضایت نسبت به خانه و نقش های خانوادگی در میان بانوان به ویژه زنان خانه دار شده است.

غلبه مواجهه سیاسی با مساله زن در کشور

از جمله مهمترین چالش های عرصه زنان که باعث مغفول ماندن مسائل واقعی و اصیل جامعه بانوان در کشور و اولویت یافتن حواشی و موضوعات غیرحقیقی زنان می گردد، مواجهه سیاسی و صنفی با موضوع زن در بدنه حکمرانی کشور است. گویی مساله زنان دستاویز و بهانه ای جهت رقابت سیاسی و تفوق گفتمانی میان جریان های مختلف قرار می گیرد. این واقعیت با تحولات سیاسی و تغییر رویکرد کارگزاران کشور به وضوح قابل مشاهده است.

ناسازگاری نظام تربیتی کشور با عناصر هویت ساز از جمله جنسیت

نهادهای تربیتی کشور از جمله نظام آموزش و پرورش نسبت به عناصر هویت ساز برای نسل جدید دچار اختلال کارکردی بسیار عمیق است. امروزه نه تنها دختران و پسران برای پذیرش نقش های مبتنی بر هویت جنسیتی خود تربیت و جامعه پذیر نمی شوند بلکه حتی آموزش های متعارض با هویت جنسیتی خود را نیز دریافت می کنند. بحث از ناکارآمدی سیستم پرورشی کشور در پرداختن به مسائلی چون هویت ملی مذهبی نسل جدید نیز مجال بیشتری می طلبد.

ظرفیت ها و فرصت های زنان در جامعه

در این قسمت به مهم ترین ظرفیت ها و فرصت های زنان در جامعه پرداخته شده است:

انگیزه بالای زنان برای مشارکت در شناخت و حل مسائل خودشان

وجود انگیزه بسیار بالا و تمایل بانوان فرهیخته برای ورود به عرصه کنشگری در حوزه زنان و شناخت و حل مسائل خودشان، افزایش تشکل های مدنی فعال در عرصه زنان در جایگاه حلقه های میانی و نیز مطالبه گری از حاکمیت در این زمینه، از مهمترین فرصت های پیش روی ما جهت مدیریت و بهبود وضعیت زنان به شمار می رود.

افزایش تعداد بانوان متخصص در عرصه زنان و جنسیت

تعداد بانوان دارای تخصص و فرهیخته در عرصه زنان، جنسیت و خانواده نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته و این برای جامعه کارشناسی، نهادهای پژوهشی وفضای تصمیم ساز کشور در زمینه مسائل زنان یک فرصت بسیار مهم محسوب می شود.

ارتقای دانش نظری و سرمایه های تئوریک جامعه در عرصه مطالعات زنان و جنسیت

پیشرفت نهاد دانشی و ظرفیت های تئوریک جامعه در عرصه مطالعات زنان و جنسیت در نسبت با گذشته سرعت قابل توجهی داشته و امروز جامعه با خلاء معرفتی کمتری نسبت به قبل در این عرصه مواجه است و بسیاری از مسائل و پرسش ها در این حوزه دارای پاسخ های علمی و متقن هستند که این به نوبه خود یک فرصت جدی محسوب می شود.

راهبردها و سیاست های معطوف به آینده

راهبردهای پیشنهادی برای حل مسائل زنان به شرح زیر است:

طراحی الگوی مشارکت زنان مبتنی بر ظرفیت ها و مزیت های زنانه

زن و مرد باید بنا به ظرفیت های اختصاصی خود حرکت جامعه در مسیر کمال را تضمین کنند. لذا مشارکت اجتماعی مردان با مشارکت اجتماعی زنان از یک الگو واحد تبعیت نمی کند. طراحی الگوی مشارکت زنانه که با ظرفیت های اختصاصی خود حرکت جامعه در مسیر کمال را تضمین کنند. طراحی الگوی مشارکت زنانه که با ظرفیت و مزیت زنانگی سازکار باشد از جمله مهمترین راهبردهای معطوف به آینده است.

بازخوانی سیاست های آموزشی و بازطراحی سازوکارهای تربیتی کشور با لحاظ جنسیت و خانواده

بازخوانی سیاست های آموزشی و باز طراحی سازوکارهای انقلاب در زمینه رویکرد و جهت گیری های آموزشی خود هستند. یکی از محور هایی که در این انقلاب رویکردی باید مطمح نظر قرار گیرد، جنسیت و هویت جنسیتی است.آموزش حقوق و تکالیف زن و مرد در خانواده، اصالت و اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده، نقش های جنسیتی در خانواده و… از جمله موضوعاتی هستندکه نظام آموزش رسمی کشور باید نسبت به آن ها عملکرد بهتری داشته باشد.

توانمند سازی بانوان با هدف بهبود کنشگری آنان در عرصه های مختلف

نمی توان انکار کرد که زنان به واسطه نگاه های مردسالانه نسبت به شایستگی ها و ظرفیت های خود، فاقد عزت نفس، مهارت های علمی و فعلیت یافته و جسارت لازم برای ورود و کنشگری در عرصه اجتماع هستند. لذا به نظر می رسد یکی از اولویت های ما در این عرصه، توانمندسازی بانوان برای کنشگری موثر و فعال در عرصه های مختلف کشور است.

ترویج گفتمان تکریم زنان در کشور با تاکید بر نقش رسانه

در ادبیات دینی ما تکریم زنان جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد. اما متاسفانه این رویکرد در فضای فرهنگی و تولیدات رسانه ای ما نه تنها عمومیت ندارد بلکه گاه بر ضد آن نیز عمل می شود. بسیاری از چالش های جنسیتی جامعه ما به ویژه درباره زنان ناشی از همین تحقیر نشانه شناختی هویت زن در فضاهای رسانه ای، آموزشی و فرهنگی ماست.

ترمیم و بازسازی نهادهای حکمرانی کشور در عرصه زنان

نهادها و ساختار های حکمرانی کشور در عرصه زنان نیازمند ترمیم یا بازسازی بر اساس رویکرد مسئله مندی، بوم گرایی، پژوهش محوری، شایسته سالاری و جوان گرایی است.

جمع بندی

موضوع زنان یکی از مباحث دامنه دار و همواره ثابت روی میز حاکمیت است که با تحولات سیاسی کشور نحوه مواجهه با آن نیز تغییر می کند. این در حالی است که صرف نظر از تحولات اجتماعی و مولفه های متغیر در نظام مسائل زنان، عناصر ثابت و مشخص ذیل موضوع و محور زنان و جنسیت در کشور وجود دارند که نهادهای سیاستگذار و تصمیم ساز کشور می بایست به آنها توجه ویژه مبذول نمایند. ضعف حکمرانی و ناکارآمدی نهادهای مرتبط با موضوع زنان، ناسازگاری نظام تربیتی کشور با عناصر هویت ساز از جمله جنسیت و نارضایتی نسبی بانوان در خانواده و زندگی مشترک از چالش های عمده پیش روی کشور در عرصه زنان است. از این رو ارائه راهکارهایی هم چون طراحی الگوی مشارکت زنان مبتنی بر ظرفیت های زنانه و توانمند سازی بانوان با هدف بهبود کنشگری آنان در عرصه های مختلف می تواند امری راهگشا در جهت حل مسائل زنان جامعه باشد.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =

آخرین‌ها