کد خبر: 21371
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۷
18.jpg

چند وقتی هست که ذهنم مشغول است و دائم به طور ناخودآگاه به فکر فرو می روم. کم حرف شده ام و هیچ چیزی دیگر برایم جذاب نیست. خواب راحتی هم ندارم.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ به طور کلی سه عامل اصلی در انسان زمینه ادامه دادن مسیر و تلاش و تکاپو را ایجاد می کند:

۱-انگیزه، ۲-نیاز، ۳-هدف.
به نظر می رسد که شما دچار نوعی روزمرگی و بی انگیزگی در زندگی شخصی تان شده اید که اگر چه دقیقا درباره علت آن و اتفاقات اخیری که برای تان رخ داده صحبت نکرده اید اما معمولا زمانی که ما انسان ها از رابطه های موثر با خانواده، جامعه، محیط تحصیل و یا محیط کار بهره مند نیستیم به ناامیدی و درگیری و وسواس ذهنی مبتلا می شویم.
به علاوه تعدادی از افراد حدود سن ۲۰ سالگی و بالاتر، دچار نوعی سردرگمی درباره هویت، استقلال، شغل، سرمایه، ادامه تحصیل، آینده و مشکلات احتمالی این چنینی می شوند. آنچه لازم است بدانید این است که بیشتر مشکلاتی که به آن اشاره شد در اغلب افراد هم سن شما اتفاق می افتد اما چه می شود که یک نفر از انبوه مشکلاتش نردبانی می سازد و هر مشکل را پله ای در زیر پای خود می بیند که اگر به درستی حل شود وسیله ای برای رشد و ترقی او به سمت پیشرفت می شود اما فرد دیگر به محض برخورد با اولین مشکل، مهارت خود را در حل آن مسئله زیر سوال می برد و در واقع از نوعی «خودکم بینی» و «باورنداشتن خود» رنج می برد.

به دنبال هدف بروید

اما برای از بین بردن این بی انگیزگی اولا باید «هدفی» را در زندگی برای خود لحاظ کنید که نسبت به آن احساس «نیاز» می‌کنید؛ مثلا اگر احساس می کنید «نیاز» به کار و شغل دارید و از طریق کسب شغل «هدف» دستیابی به استقلال، ثروت، درآمد و رفاه را دنبال می کنید، این نیاز و هدف را با یکدیگر هماهنگ و به سمت پیشرفت و تغییر زندگی تان حرکت کنید.

راهکارهای زیر به شما کمک می کند تا از بی انگیزگی و حالت افسردگی درآیید و «نیاز» و «هدف» تان را با یکدیگر هماهنگ کنید:

۱) بلند پرواز و کمال گرا نباشید بلکه قدر موفقیت های کوچک خود را هم بدانید: دسته ای از آدم ها شخصیتا کمال گرا هستند و هرگز از خود و موفقیت هایشان راضی نیستند بلکه از خصلت «خود انتقادی» رنج می برند. مدام درگیر اضطراب برای رسیدن به بهترین ها هستند به گونه ای که رفته رفته دچار وسواس فکری می شوند. از طرفی دسته ای دیگر از کمال گراها به دلیل پروراندن آرزوهای بزرگ در ذهن شان، آرزوهایی که شاید توانایی و امکانات رسیدن به آن را نداشته باشند، همواره در حال تلاش و تقلا هستند اما در میانه راه کم می آورند و «هدف» خود را رها می کنند و به ازای شکستی که در رسیدن به هدف می خورند به همان میزان هم رفته رفته «اعتماد به نفس» شان را ازدست می دهند و به افسردگی مبتلا می شوند.
این دسته از افراد اغلب شروع کنندگان خوبی هستند اما ادامه دهندگان خوبی نیستند. نگاه، نظر و تایید دیگران برای افراد کمال گرا مهم است در نتیجه «نیاز» ها و «اهداف» این افراد واقعی، خودجوش(درونی) و ذاتا قابل حصول نیست. این دسته از افراد به جای حرکت درمسیر موفقیت سعی در کامل بودن دارند. اما افرادی که دارای خصلت «کمال گرایی بهنجار» هستند معمولا از «اهداف» کوچک و «قابل دستیابی» شروع می کنند و به ازای هر موفقیتی که در راه رسیدن به هدف کسب می کنند نه تنها تجربه خوبی به دست می آورند که به درد مراحل بعدی پیشرفت شان می خورد بلکه «اعتماد به نفس» خوبی برای ادامه راه کسب می کنند.

۲) گذشته را با تمام نقص ها و کاستی هایش رها کنید: بهانه تراشی برای توجیه مشکلات تان و ارتباط دادن آن به گذشته اتلاف وقت است. تازمانی که مشغول بازخوانی فصل پیشین زندگی تان هستید، نخواهید توانست فصل تازه ای از آن را آغاز کنید. امکانات و داشته های کنونی تان را برآورد کنید و مدام از کمبودها، نقص ها و نبود پشتوانه محکم در گذشته بهانه ای برای تلاش نکردن برای آینده نتراشید.

۳) منتظر کمک و حمایت اطرافیان نباشید: دسته ای از انسان ها که از اعتماد به نفس ضعیف و خودکم بینی رنج می برند مدام با خود خلوت و نحوه رفتار اطرافیان را با خودشان تحلیل می کنند. معمولا از زودرنجی رنج می برند و از دیگران متوقع هستند. به محض این که فردی کلام یا رفتار ناشایستی با آن ها داشته باشد آزرده خاطر می شوند و تا مدت ها به عالم درون خود پناه می برند و از آن فرد دلگیر می شوند. افرادی که معتقدند: «کاش یک نفر بیاید، همه بی حالی لحظه هایم را بردارد و با خودش ببرد... د.»
همان هایی هستند که اختیار خود را به دست دیگران داده و از خود، اختیاری ندارند. یک فرد موفق کسی است که بتواند حتی از آجرهایی که دیگران به طرفش پرتاب کرده اند، ساختمانی محکم بنا کند. بنابراین از ظرفیت و توانایی انسان ها استفاده کنید اما از دیگران انتظار و توقع حمایت های بزرگ را نداشته باشید بلکه به نیروهای درونی خودتان متکی باشید.

۴) مشکلات کوچک را روی هم انباشته نکنید و از مهارت حل مسئله بهره ببرید: به خاطر داشته باشید فرار از مشکلات فقط فاصله رسیدن تا راه حل را افزایش می دهد. آسان ترین راه برای گریختن از مشکلات «حل کردن» آنهاست! افرادی که خود را با کارهای مختلف و متعدد مشغول می کنند و در هر کاری به مشکلات خاص آن کار برخورد می کنند معمولا تا چشم باز می کنند خود را با انبوهی از مشکلات رو به رو می بینند. روی یک یا دو کار متمرکز شوید و سعی کنید برای حل مشکلات همان کار انرژی تان را تجمیع کنید. چنانچه حل مسئله را به تعویق بیندازید و مشکلات را روی هم انباشته کنید، به همان میزان برای حل مسائل تان با کمبود انرژی و در نهایت شکست و بی انگیزگی مواجه می شوید.

۵) به تولد لحظه هایتان احترام بگذارید: برای تک تک لحظه های زندگی تان برنامه ریزی کنید و برنامه خود را طوری تنظیم کنید که جای خالی وجود نداشته باشد. افرادی که دچار بی انگیزگی و افسردگی می شوند افرادی هستند بی برنامه که زمان زیادی را صرف پرداختن به امور نامعقول و غیرمنطقی و بدون نتیجه می کنند. وقت خود را با کار و حرفه ای که به آن علاقه دارید پر کنید و برای رهایی از هجوم افکار منفی و درگیری ذهنی تا حد امکان به کارهایی بپردازید که باعث خستگی ذهنی و جسمی شما می شود. همچنین در فعالیت های روزانه خود تغییر ایجاد کنید و از یکنواختی و روزمرگی پرهیز کنید.

۶) افراد فعال، موفق و مثبت نگر را برای دوستی و معاشرت انتخاب کنید: بزرگ ترین مزیت هم نشینی با افراد موفق این است که از نزدیک خواهید دید هیچ کدام از آن ها انسان هایی فضایی و متفاوت با شما نیستند. پای صحبت این دسته از افراد که بنشینید متوجه خواهید شد حتی مصمم ترین انسان های روی زمین هم گاهی انگیزه خود را از دست می دهند. همچنین در معاشرت با این افراد به رموز موفقیت آن ها و انگیزه ای که برای برداشتن موانع از سر راه شان داشته اند پی می برید و با توجه به شرایط خاص زندگی تان از تک تک فاکتورهای موفقیت آن ها در پیشبرد اهداف تان استفاده می کنید.

۷) و کلام آخر: جهان را در باغچه خانه ات بساز و خودت را آن گونه خط خطی نکن که در زندان خط هایت برای همیشه ماندگار شوی...

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 0 =

آخرین‌ها