به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ محمود فرشچیان در چهارم بهمن ماه سال ۱۳۰۸ در اصفهان متولد شد. نام خانوادگی او به پیشهی پدرش برمیگردد که نماینده فرش اصفهان بود. پدرش پس از پی بردن به استعداد هنری محمود، او را نزد استاد میرزا آقا امامی و بهادری فرستاد و او نخستین آموزههای هنریاش را نزد این اساتید گذراند و سپس وارد مدرسه هنرهای زیبای اصفهان شد.
تابلوهای فرشچیان نمونهای از نقاشی ایرانی به همراه تکنیکهای جدید است. او در کارهایش از ادبیات و شعر استفاده فراوان کرد و از مضامین مذهبی و شخصیتهای تاریخی برای نقاشیهایش بهره گرفت و آنها را به تصویر کشید. طرحهای او سرشار از خلاقیت، نقوش محرک، خلقت فضایهای گرد، خطوط نرم و قدرتمند و رنگهای مواج است.
تابلوی «عصر عاشورا»
شاید بتوان گفت معروفترین تابلویی که فرشچیان را با آن میشناسند، تابلوی «عصر عاشورا» است. این تابلو معروفترین تابلویی است که در رابطه با واقعه عاشورا به تصویر کشیده شده است. موضوع این تابلو بازگشت اسب بیسوار امام حسین (ع) به سوی خیمهگاه در عصر عاشوراست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنری عناصر این تابلو به حدی ماهرانه و در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار گرفتهاند که از آن اثری زیبا و تاثیرگذار ساختهاند. استفاده از رنگهای تیره در کنار حالت زنان و دخترکان عزادار و اسب امامحسین (ع) تصویری را ساخته که حزن و اندوه واقعه را به خوبی به مخاطب القا میکند.
فرشچیان دربارهی این تابلو گفته است: «در میان آثارم علاقهام بیشتر به آثاری است که مردمم آن را دوست داشته باشند. اما از میان آثارم تابلوی «عصر عاشورا» را بسیار دوست دارم و این به دلیل دلبستگیام به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و واقعه روز عاشوراست که همیشه مرا تحت تاثیر قرار داده است. اگر بخواهم آن را بار دیگر نیز به تصویر بکشم به همین شکل آن را خواهم کشید.»
نقاش اگر با این اثر و با کنار زدن پردهها ما را به حریم خیمهگاه راه داده، اما به خود و ما اجازه نمیدهد تا چهرههای غمگنانه و اشکآلود آنها را ببینیم. حفظ فاصله مشخص بیننده با شخصیتهای تابلو نیز به همین دلیل است اما نتیجه پوشیده ماندن این عمل مقدس (گریستن بر مظالم امام(ع)) یادآوری بر تقدس و عدم تظاهر بر گریهای عابدانهاست.
اما جالب آنکه نقاش، چنان ترکیبی را در ترسیم پیکره زنان و دختران و چهرههای نادیدنی آنها به کار برده که نالههای خاموششان، با کمی توجه و سکوت قابل شنیدن است. تنها دستان ظریف و نحیف کودکان و زنان است که از پیکرههای پوشیده از چادرهای ارغوانی رنگشان بیرون زده و به همین اشاره، عمق ستمدیدگی آنها را نمایان ساخته است.
پیکرههای زنان از شدت سنگینی بار مصیبتِ حوادث ایام گذشته، تکیدهاند و از درد فقدان امام(ع) و همرزمانش خمیده و شکستهاند. این فسردگی و تضرع در اندام اسب و چشمانش به خوبی نمایان است. همگان بر این مصیبت گریه میکنند. گریهای که برای همه پیروان امام(ع) به میراثی ماندگار بدل شده است.
عنصر دیگر حاضر و ناظر برحادثه، زمین است و روییدنیهایش. خشکی و فرسودگی آنها، مانع از همراهیشان با اهلبیت نشده است. ترسیم خطوط غالب اثر به شکل کمانه و قوس در پیکره زنان و دختران، اسب امام، زمین، علفها و نخل ها، همگی سماعی دایرهوار دارند بر محور واقعه، که امام(ع) است و غایب؛ اما به جایگزین او زینب(س) که در محور این دایره ایستاده.
خطوط آشفته یال های اسب و چشمان نیمهبستهاش، با زخم های خونآلود و به جایمانده از تیرها، خستگی مفرط و زجری که متحمل شده را بروز داده و گویی تنها برای تکیه دادن زنان و دختران ایستاده و باید ایستاده بمیرد.
خط های موجود در اثر که از سطح زمین آغاز شده و در قاب تصویر، تا بالای تنه نخل ها پیش رفته است، جملگی نیمدایرهای را شکل بخشیده که نیمه دیگر آن که خارج از قاب است در عالمی غیر قابل رویت و آسمانی، جای دارد. شکل پرده خیمهگاه که بخشی از آن محو است و بخشی هم با خطوطی نرم و کمرنگ رسم شده، بر این حس نیمه مادی و نیمه ماورایی فضا، افزوده است.
گره طناب های خیمه بر میخ های برجسته، استوار و فرو رفته در زمین و شکل صعودی خطوط خیمه به سمت بالای قاب و بخش های پنهان آن، سفری آسمانی را نوید میدهد که در تلاش است تا همه آنچه را که در زمین میبینیم، با خود به بالا ببرد. پس حرکت جزء جداییناپذیر اثر است.
ترکیب رنگهای تابلوی عصر عاشورا به تأسی از به کارگیری رنگ در نگارگری سنتی ایرانی از رنگ های ملایم و لطیفی استفاده کرده که هیچ ترکیب آزاردهندهای را ایجاد نمیکند. حتی زمانی که به رنگ چادرهای زنان و دختران توجه میکنیم برخلاف معمول به جای رنگ سیاه از رنگ های ارغوانی (منسوب به رنگ معنوی) و خاکستری استفاده شده است. تنها به واسطه چینهای روی چادرها و سایه روشنهای ناچیز، کمی رنگ سیاه محسوس است.
بیکرانگی رنگ ها یعنی به کارگیری یک رنگ با تمامی طیفهای رنگی آن در یک اثر، از ویژگیهای اغلب آثار استاد فرشچیان است که در اینجا هم مورد توجه و هنرمندی ایشان قرار گرفته است. رنگ پیکره انسان های حاضر در قاب، در تضاد و متمایز از دیگر اجزای اثر است. با این همه خطوط و حالات پیکره آنها هماهنگی و سنخیت وافری را با دیگران ایجاد میکند.
رنگ طلایی بر غلاف شمشیر امام(ع) و سطوحی که محل اتصال اجسام و پیکرهها با زمین است، زیبایی هنرمندانهای را بر نقاشی بخشیده که این محلها را به منشاء نور و روشنایی و جلب توجه بیننده تبدیل کرده است. ترکیب رنگ سفید و زرد بر اندام اسب و کبوتران معصوم، آنان را از دیگر اشیاء محیط متمایز ساخته و زخم های خونرنگ بر تنشان، حس ترحم از خشونتِ به وجود آمده را القا میکند و غیبت سوار و صاحب اسب را در نبردی خونین و مظلومانه نویدبخش است.
نور موجود در اثر، باز هم به پیروی از نگارگری های پیشین ایرانی، نوری حاضر و متداول در همه ابعاد اثر است. نور، بخش جدایی ناپذیر از این فضای معنوی است که شهادت و استواری در برابر ناملایمات حاصل آن است. نور، حاضر و ناظر است و نمایشگر نادیدنیهایی است که به مهر قلموی نقاش و هنرمند بر جای جای اثر تابیده تا زیباییهای شهادت و مقاومت را به نظاره بنشینیم.
نقاشی عصر عاشورا دگرگونی واقعیت است به دست حقیقت. شیوه بیان هنرمندانه فرشچیان با توجه به جزئیات مصیبت، تغزلی مرثیهوار و شاعرانه است که ایستادن و تامل کردن را سهل و ممتنع میکند. نه یارای ماندن و نگریستن داریم و نه یارای گذر و کمتوجهی. شرمگینی مخاطب کمتر از شرمندگی اسب بازگشته از میدان جنگ نیست.
فرشچیان این تابلو را در سال ۱۳۶۹ به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرد.
تابلوی «شمس و مولانا»
از معروفترین کارهای محمود فرشچیان تابلوی «شمس و مولانا» است. این تابلو در تابستان سال ۱۳۸۶ رونمایی شد. فرشچیان درباره این تابلو میگوید: «در خلق این تابلو از شعر «از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست» الهام گرفتم و سعی کردم در آن رنگهایی را به کار ببرم که حالت روحانی و جذبه و کشش مولوی نسبت به شمس را به خوبی نشان بدهد.»
در این تابلو سر شمس در میان نقوش منحنی مختلفی به تصویر کشیده شده که هم خورشید را تداعی میکند و هم نشان دهنده این است که سر شمس در بر گرفته همه جهان است. مولانا نیز روی کره زمین نقش شده که شمس آن را نگه داشته، به گونهای که تمام دنیا زیر پای افکار مولوی است.
به گفته خود فرشچیان تابلوی «شمس و مولانا»، پاسخی به حرکت کشورهایی است که مفاخر ایران را به خود منتسب کردهاند.
او در مراسم رونمایی از تابلو گفته بود: «در برخی از کتابها مولانا را با کلاه درویشان ترکیه نقاشی میکنند، در حالی که مولانا، شاعری ایرانی است و من برای مقابله با این تحریف، تابلوی «شمس و مولانا» را کشیدهام.»
تابلوی «ضامن آهو»
پیش از خلق تابلوی «ضامن آهو»، مدتی دست راست فرشچیان حالت فلجی پیدا کرده بود، به طوری که نمیتوانست انگشتانش را حرکت بدهد.
او خود در این باره میگوید: «پزشکان حاذق و پرآوازه هم تشخیص دادند که به مرور زمان و فشار زیاد عصبهای دستم به شدت آسیب دیده و به راحتی قابل ترمیم نیست و تاکید کردند هرگز نباید قلم به دست بگیرم و نقاشی کنم. دلم خیلی شکست که دیگر توان خلق اثر و نقاشی را ندارم، تا اینکه به ذهنم رسید از امام رئوف، حضرت رضا (ع)، درخواست کنم کمکم کنند تا این بیماری علاج شود و همان لحظه نذر کردم که اگر دستم بهبود یافت، ماجرای شفاعت و ضمانت آهو را به تصویر بکشم.»
در این تابلو همه خطوط و نقوش تابلو و عناصر آن متوجه امام رضا (ع) است که در سمت راست بالای تابلو در هالهای از نور قرار گرفته است. این اثر هماکنون در موزه استاد فرشچیان نگهداری میشود و از پرمخاطبترین آثار این هنرمند است.
قسمت دوم تابلوی «ضامن آهو»
در تیر ماه سال ۸۹ بخش دوم این تابلو در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد رونمایی شد. این تابلو، قسمت دوم اثر «ضامن آهو» است که کشیدن آن حدود یک سال و چهار ماه زمان برد و استاد آن را به موزه آستان قدس رضوی هدیه داد. تابلوی «ضامن آهو ۲» چند آهو را نشان میدهد که از ترس شکارچی به دامان امام رضا (ع) پناه آوردهاند و شکارچی با دیدن این صحنه و عظمت آن حضرت، کمان خود را میشکند و از شکار آنها منصرف میشود.
تابلوی «یتیمنوازی امام علی (ع)»
فرشچیان در به تصویر کشیدن انسانهای مهم و تاثیرگذار، بخشی از ویژگیهای شخصیتی آنها را در نظر گرفته و آن را پررنگ کرده است. فرشچیان در تابلوی «یتیمنوازی امام علی (ع)» با نام اصلی «پناه»، مهربانی و یتیمنوازی امام را سوژه اصلی کار قرار داده است.
او این تابلو را در سال ۱۳۵۶ خلق کرد. تکنیک اثر آبرنگ (آکریلیک روی مقوای بدون اسید) است. فرشچیان آن را در سال ۱۳۷۱ وقف کرد و به موزه آستان قدس رضوی سپرد.
تابلوی «پنجمین روز آفرینش»
تابلوی «پنجمین روز آفرینش» از دیگر تابلوهای اهدا شده به موزه آستان قدس است که در سال ۱۳۵۲ خلق شد. این تابلو که به سبک نگارگری است، با تکنیک اکریلیک روی مقوای بدون اسید خلق شده و در سال ۶۹ اهدا شده است. روز پنجم آفرینش، روز آفریده شده حیوانات است و فرشچیان این روز را با گردش دوار پرواز پرندگان واقعی و خیالی در آسمان ابری و ماهیان شناور در تلاطم آب به تصویر کشیده است.