زندگی موفق

در این گزارش به آنچه واقعا در مسیر تغییر و رشد پایدار کمک می‌کند پرداختیم؛ پذیرش احساسات سخت، تاب آوردن لحظاتی که انگار غیرقابل تحمل‌اند و ساختن فضای جدیدی در ذهن‌مان که اجازه می‌دهد زندگی را عمیق‌تر تجربه کنیم.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی غم یا اضطراب روی سینه‌تان سنگینی می‌کند، به دنبال راهکارهای سریع و ساده باشید؛ نسخه‌های کوتاه‌مدت و ترفندهایی که مشکل را یک‌باره حل کنند. این روزها اینترنت پر است از تکنیک‌ها، اپلیکیشن‌ها و کتاب‌هایی که قول می‌دهند شما را در چند دقیقه آرام کنند یا شادی را به زندگی‌تان بازگردانند. اما واقعیت این است که زندگی، آن‌قدرها هم ساده نیست که بشود با یک «ترفند» آن را بهتر کرد.

درمان روانی هم دقیقاً چنین است؛ یک جعبه ابزار پر از راهکارهای فوری نیست که بتوان به سرعت از آن استفاده کرد و نتیجه گرفت. آنچه واقعا به ما کمک می‌کند، چیزی پیچیده‌تر و در عین حال ساده‌تر است: توانایی تاب آوردن احساسات سخت و گاه غیرقابل تحمل، پذیرش آن‌ها، و ساختن فضایی در ذهن که اجازه می‌دهد این احساسات به جای فرار یا سرکوب، تجربه و درک شوند.

ترفندهای فوری، درمان نیستند

زندگی پر از فشار و پیچیدگی است، و هر روز با چالش‌های جدیدی روبه‌رو می‌شویم: مشکلات مالی، رابطه‌های خانوادگی سخت، فشار کاری و دغدغه‌های روانی که گاه آن‌قدر سنگین می‌شوند که توان ادامه دادن را از ما می‌گیرند. طبیعی است که در چنین شرایطی دنبال راه‌حل‌های فوری باشیم؛ جادوهایی که درد را کاهش دهند و آرامش بیاورند. اما متاسفانه این رویکرد می‌تواند ما را در همان نقطه نگه دارد. به جای آنکه با احساسات‌مان روبرو شویم، سعی می‌کنیم آن‌ها را دور بزنیم یا کنترل کنیم؛ می‌خواهیم از خودمان فرار کنیم، اما این فرار در نهایت ما را خسته‌تر و ناتوان‌تر می‌کند.

درمان واقعی چیست؟

درمان‌های روانی انواع متعددی دارند که هرکدام با رویکردی خاص به سلامت روان می‌پردازند. درمان روان‌پویشی، تمرکز اصلی‌اش بر کشف ریشه‌های ناهشیارِ مشکلات روانی، الگوهای تکرارشونده در روابط و تجربه‌ی آزادانه احساسات در بستر رابطه‌ی درمانگر-مراجع است. این نوع درمان معمولاً بلندمدت‌تر است. در مقابل، درمان‌هایی مانند رفتاردرمانی شناختی (CBT) بیشتر بر تغییر افکار و رفتارهای ناسازگار کنونی تمرکز دارند و اغلب کوتاه‌مدت‌ترند. مشاوره نیز معمولاً حمایت‌محور و راه‌حل‌محور است و لزوماً به لایه‌های عمیق روان نمی‌پردازد. آشنایی با تفاوت این رویکردها، به افراد کمک می‌کند مسیر درمانی مناسب‌تری برای خود انتخاب کنند.

فضایی برای تاب‌آوردن، نه فرار کردن

یک روان‌درمانگر باتجربه، مثل روانکاوان و روان‌درمانگرانی که با روش‌های روان‌پویشی کار می‌کنند، کمک می‌کند تا این چرخه معیوب را بشکنیم. آن‌ها شما را تشویق نمی‌کنند که احساسات‌تان را نادیده بگیرید یا به سرعت از آن‌ها عبور کنید. بلکه فضایی امن و پایدار فراهم می‌کنند تا بتوانید حتی سخت‌ترین احساسات را تجربه کنید، بدون آنکه تحت فشار مجبور شوید آن‌ها را حذف کنید. در این فضا، «صبر» و «تاب‌آوری» شکل می‌گیرد. شما یاد می‌گیرید که یک فاصله جدید بین تجربه یک احساس و واکنش فوری به آن ایجاد کنید؛ فاصله‌ای که به شما اجازه می‌دهد فکر کنید، بفهمید و انتخاب کنید چطور پاسخ دهید، نه اینکه صرفاً واکنش نشان دهید.

با احساسات چه کنیم؟ فرار یا پذیرش؟

مویسا سارنر، روان‌درمانگر NHS و نویسنده کتاب «وقتی بزرگ می‌شوم؛ گفتگو با بزرگسالان در جستجوی بزرگسالی»، درباره تجربه خود می‌گوید: «من زمانی فقط به دنبال راهکارها و تکنیک‌ها بودم، می‌خواستم خودم را از احساساتم فراری بدهم نه این‌که آن‌ها را حس کنم. اما این رویکرد باعث شد وجودم خالی شود، نه پرمعنا» شاید این نکته عجیب به نظر برسد، اما زندگی بهتر همزمان ساده و پیچیده است. وقتی در درمان به عمق می‌رویم، ممکن است یک حرکت کوچک یا یک آه کشیدن ناگهانی در جلسه، دری به خاطرات کودکی باز کند؛ خاطراتی که در آن‌ها درد، عشق و توقعات ناآگاهانه‌ای از خانواده شکل گرفته و شاید تا امروز زندگی‌تان را اسیر کرده‌اند. وقتی این دردهای پیچیده شناخته شوند و به زبان احساسات بیان شوند، درها باز می‌شوند. و بعد، زندگی‌های ساده و زیبا دوباره معنا پیدا می‌کنند؛ حس گرمای خورشید روی پوست، رنگ‌های تابلوهای نقاشی، طعم شیرین یک شیرینی سنتی و خنده‌های کودکانه‌ای که جان تازه‌ای می‌بخشند.

سکوتی که درد را مزمن می‌کند

طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، حدود ۱۵ درصد بزرگسالان جهان در سال گذشته با اختلالات روانی دست و پنجه نرم کرده‌اند. در ایران نیز آمارها نشان می‌دهد که از هر پنج نفر، یک نفر به نوعی مشکل روانی دچار است، اما تنها کمتر از ۳۰ درصد آن‌ها به درمان دسترسی دارند یا دنبال آن هستند. علاوه بر کمبود مراکز تخصصی و درمانگران مجرب، ننگ اجتماعی و ترس از قضاوت خانواده و اطرافیان باعث می‌شود بسیاری حتی به دنبال کمک نروند. این چرخه مشکلات، اضطراب و افسردگی را عمیق‌تر و پایدارتر می‌کند.

درمان روان‌درمانی؛ فرایندی پیچیده اما ضروری

درمان‌های روان‌پویشی و روان‌تحلیلی، برخلاف تکنیک‌های کوتاه‌مدت، ریشه مشکلات را در ناخودآگاه و تجربیات گذشته جستجو می‌کنند. این فرایند مثل باغبانی است؛ باید زمان داد، خاک را آماده کرد، و مراقبت کرد تا گیاه رشد کند. هیچ راه میانبری وجود ندارد. در این مسیر، یک فضای جدید بین احساس دردناک و نیاز به فرار از آن باز می‌شود. در این فضای جدید، ما توان تحمل آنچه پیش از این غیرقابل تحمل بود را پیدا می‌کنیم. این امکان رشد و تغییر واقعی را فراهم می‌آورد.

رشد از دل سختی‌ها جوانه می‌زند

زندگی بهتر ساختن، سریع و آسان نیست. راه حل آن پیچیده‌تر از ترفندهای فوری است و در عین حال ساده‌تر از آن است که تصور می‌کنیم: باید تحمل کنیم، صبر کنیم، احساس کنیم و به مرور زمان رشد کنیم. برای خانواده‌ها و هر کسی که در زندگی روزمره با احساسات سخت دست و پنجه نرم می‌کند، شاید بهترین شروع همین باشد؛ پذیرش سختی‌ها، تاب آوردن لحظات دشوار و باز کردن پنجره‌ای به دنیای تجربه عمیق‌تر.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =