زوج درمانی

وقتی تعارض‌های زناشویی از سوءتفاهم و نیازهای بیان‌نشده فراتر می‌رود، زوج درمانی به‌عنوان نسخه‌ای علمی با شش رویکرد نوین وارد عمل می‌شود تا ارتباطی امن و پویا بسازد.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ در زندگی مشترک گاهی اوقات مشکلاتی پیش می آید که ‌زوج ها نمی توانند آنها را به تنهایی حل و فصل نمایند.‌ جلسات زوج درمانی با مشارکت زوجین و ‌زوج درمانگر (یک روانشناس که دوره زوج درمانی را گذرانده) ‌برگزار می شود زوجین درباره مشکلات شان صحبت می کنند ‌و زوج درمانگر به زوجین برای حل مشکلات کمک می کند.‌

زوج درمانی چه تفاوتی با خانواده درمانی Family Therapy‌ دارد؟

گاهی اوقات فرزندان از مشکلات زوجین، مضطرب می شوند. ‌اگر جلسات حل اختلافات زوجین با حضور فرزندان تشکیل ‌شود خانواده درمانی می گویند.‌

زوج درمانگرها:‌زوج درمانی توسط روانشناسان و مشاورانی که دوره زوج ‌درمانی را گذرانده و مدرک آنرا اخذ کرده اند ارائه می شود. زوج درمانگرها به زوجین کمک می کنند تا زندگی ‌مشترک شان را مورد بررسی قرار دهند و تصمیم بگیرند چه ‌تغییراتی لازم است. زوج درمانگرها آنچه موجب تداوم تعارض ‌زوجین می شود را برطرف می کنند همچون: سوء تفاهمات، ‌انتظارات غیر معقول و تصورات بیان نشده و...‌

زوج درمانگرها به مشکلات زوجین گوش می دهند تا زوجین ‌افکار و احساسات خود را بیان کنند تا دلیل مشکل روشن شود:‌

  • زوجین، مشکلات را چگونه می بینند؟
  • ‌ تاریخچه روابط زوجین‌
  • تاریخچه زندگی فردی هریک از زوجین
  • ‌رویکرد (‌Approach‌) معروف زوج درمانی:‌

1- زوج درمانی روان پویشی Psychodynamic Couple Therapy

زوج درمانگرهای روان پویشی معتقدند شیوه هایی که زوجهای ‌بزرگسال با یکدیگر رفتار می کنند به شدت تحت تاثیر ‌الگوهایی است که در دوران کودکی شکل گرفته، درسهایی که ‌اغلب به صورت ناخودآگاه در خانواده ای که در آن بزرگ شدند آموخته اند. درمانگر بر امیال ناخودآگاه و واکنشهای دفاعی که ‌آنها نیز عمدتا ناخودآگاه هستند تاکید دارد و واکنشهای دفاعی ‌مانع ابراز کامل این امیال می شوند یا آنها را به سوی دیگر ‌منحرف می کنند. زوج درمانگران روان پویشی، توجه خاصی به ‌همانند سازی فرافکنانه دارند مثل واکنش های دفاعی و ‌پاسخگویی زوجین به یکدیگر برای متقاعدکردن همسرشان.‌ به عقیده زوج درمانگرهای روان پویشی، چنین الگوهایی اغلب ‌از دوران کودکی و رابطه با والدین سرچشمه می گیرد.‌ اگر همه چیز درست پیش برود، زوجین می توانند احساسات ‌خود نسبت به یکدیگر را از خاطرات با والدین شان تفکیک ‌کنند و احساسات خود را به صورت مستقل به رسمیت بشناسند

2-زوج درمانی سیستمی Systemic Couple Therapy

نظریه سیستم خانواده، زمانی نظریه غالب در این حوزه بود و هنوز هم به عنوان یک راهنمای کلی برای زوج درمانگر ها تاثیر گذار است این نظریه بر الگوهای ارتباط، کنش و واکنشی ‌که محیط خانواده را ایجاد و تقویت می کند تاکید دارد و ‌هدفش آشنایی با الگوهایی است که ناآگاهانه در خانواده عمل ‌می کنند. در یک زوج ناشاد، این سیستم در برابر تغییرات ‌مقاومت می کند زیرا یک ناسازگاری است که به تعادل رسیده.‌ ممکن است زوجین بطور ناآگاهانه تصوراتی برای خودشان ‌تعیین کرده باشند که درست عمل نمی کند. درمانگر به زوجین ‌کمک می کند تا با این الگوها و تصورات آشنا شوند تا بتوانند ‌آنها را تغییر دهند.

هنگامی که 2 نفر به صورت کلامی و ‌غیرکلامی ارتباط قرار نمی کنند هر یک از آنها ممکن است ‌فکر کند که طرف مقابلش اصول معینی را پذیرفته مثلا اینکه ‌او تا هر زمانی که ضروری است می تواند سرکار بماند؛ اما زن ‌فکر می کند شوهرش بدون اظهار این مسئله، پذیرفته که ‌هنگام شام در خانه باشد این مسائل بیان نشده می تواند ‌سوءتفاهم ایجاد کند که ناشی از مشکل ارتباطی زوجین است ‌و می تواند در موضوعات دیگری همچون مسائل جنسی ‌مسائل مالی و تعداد فرزندان نیز بروز کند.‌

زوج درمانگرانی که براساس نظریه سیستم خانواده، کار می کنند اغلب از پیوند دوسویه استفاد می کنند، این ‌موقعیت وقتی ایجاد می شود که زوجین پیامهای متناقضی ‌برای هم می فرستند: تناقض بین پیامی که آنرا بیان می کنند ‌و پیامی که از طریق ارتباط خاموش عاطفی اظهار می کنند.‌ زوجین نباید این تناقض را بپذیرند یا به مقاصد پنهانی آن ‌پاسخ دهند. زوج درمانی براساس نظریه سیستم خانواده، برای ‌آشکار کردن و حل چنین مشکلاتی طراحی شده.

3-زوج درمانی شناختی رفتاریCognitive Behavioral Couple Therapy

زوج درمانی رفتاری به 3 روش به زوجین کمک می کند:‌

1- تبادل رفتاری: به هریک از زوجین کمک می شود تا یک ‌تغییر مطلوب در رفتار طرف مقابل را تعیین کند و زوجین ‌موافقت می کنند با یکدیگر همکاری دوجانبه داشته باشند و زوجین تشویق می شوند تا به این تعهد وفادار بمانند.‌

2- آموزش ارتباط: به زوجین نشان می دهد تا نیازهایشان را ‌بدون اتهام زدن به یکدیگر بیان کنند.‌

3-آموزش مشکل گشایی: زوجین یاد می گیرند چگونه ‌موضوعاتی که تعارض ایجاد می کنند را بشناسند و راه حلهایی برای مذاکره و مصالحه پیدا کنند.‌

زوج درمانگران رفتاری، چه در جلسات زوج درمانی و چه در تمرینهای خانگی ممکن است تکالیفی را برای زوجین تجویز ‌کنند که الگوهای ناسازگارانه را برای آنها روشن کند؛ مثلا ‌ممکن است به زن گفته شود انتقادش از همسرش را تشدید ‌کند تا زمانی که شوهر او را به چالش بکشد. اگر زوج در حال ‌متارکه اند درمانگر ممکن است مرد را مجبور کند 4 یا 5 شب در ‌هفته برای شام به خانه بیاید.

بسیاری از رفتار درمانگرها ‌همچنین تلاش دارند طریقه واکنش نشان دادن زوجین به ‌رفتار نامطلوب را اصلاح کنند. آنها ممکن است از اصول ‌شناخت درمانی استفاده کنند که در آن، تفسیر هریک از ‌زوجین از رفتارهای طرف مقابل تغییر می کند. زوجین می آموزند که از کلماتی مانند همیشه و هرگز استفاده نکنند. ‌پیش از متهم کردن طرف مقابل، شواهد را بررسی کنند و در باورهای ذهنی (که صحیح بودن آنها جای تردید است) ‌بازنگری کنند مانند این عقیده که شما هرگز نباید در برابر ‌همسرتان خشمگین شوید.‌

4-زوج درمانی هیجان محور Emotionally Focused Couple Therapy‌

این نوع زوج درمانی از روان درمانی مراجع محور کارل راجرز و ‌نیز از نظریه سیستمهای خانواده الهام می گیرد و بیشتر برعواطف متمرکز می شود تا رفتار زوجین. زوج درمانگر به ‌زوجین کمک می کند تا به عنوان پیش شرط درمان، عواطفی ‌که بین زوجین اختلاف ایجاد می کند را شناسایی کنند تا ‌بتوانند الگوهای رفتاری دردسرآفرین را متوقف کنند. آنها آسیب ‌پذیری های خود را بیان می کنند و احساسات پذیرفته نشده ‌خود را بروز می دهند بعد موفقیت آنها در پرتو این احساسات ‌بازنگری می شود تا راه حلهای جدیدی بدست آید. ‌اغلب، حل مشکل زوجین با رهایی از الگوها یا قطع کردن ‌چرخه پاسخ های انعطاف ناپذیر بدست می آید.‌

برای مثال یکی از زوجین که همیشه خشمگین، منتقد و شاکی ‌است یک الگوی تکراری دارد در مواجه با همسرش که همیشه ‌حالت تدافعی و انزواجو دارد. زوج درمانگر به طرف عصبانی ‌کمک می کند تا بطور غیرتهاجمی ارتباط برقرار کند با گوش ‌دادن و پاسخ دادن به نگرانی های همسرش.‌

زوج درمانی متمرکز بر عواطف ممکن است زوجین را تشویق ‌کند که مشکلات شان را درقالب نیازهای دلبستگی ببینند. ‌هدف نظریه دلبستگی این است که ایجاد پیوند عاطفی ایمن با ‌شخص دیگر، نیازی اساسی است که جایگاه فرد را مشخص ‌می کند. از کودکی به کسانی نیاز داریم که به ما اهمیت داده ‌به نیازهای ما پاسخ دهند.

الگوهای دلبستگی در کودکی در رابطه میان والد و کودک ظاهر می شوند و بعد در طول زندگی‌ اغلب تکرار می شوند. دلبستگی ایمن هم باعث راحتی می شود و هم فضایی برای کاوش مستقل را باز می گذارد.‌هنگامی که دلبستگی نامطمئن و ناایمن است افراد ممکن ‌است خشمگین، افسرده و ناامید شوند. آنها ممکن است ‌دلبستگی تحریف شده پیدا کنند که شکل یک اتصال از ‌سراضطراب به دیگری را به خود بگیرد یا ترکیبی از هر دو ‌حالت را تشکیل دهد. پیوند دوگانه به این صورت: بیا پهلوی من به تو نیاز دارم- تو خطرناکی از من دور شو

زوجهایی که بدنبال زوج درمانی می روند دچار آسیب دلبستگی ‌هستند بحرانی که ممکن است شامل بی وفایی، خیانت آشکار ‌فریبکاری مالی، خشونت، کلمات تند و برخورنده باشد.‌

یکی از طرفین ممکن است در هنگام لحظات بحرانی مانند از ‌دست دادن شغل یا بیماری، احساس کند از لحاظ عاطفی ‌نادیده گرفته شده. ممکن است تهدید به طلاق مطرح باشد.در زوج درمانی ابتدا طرف آسیب دیده ممکن است با خشم یا ‌اندوه، واقعه را بیان کند درحالی که طرف مهاجم، آسیب هایی ‌که وارده کرده است را کم اهمیت جلوه دهد یا حالت تدافعی به ‌خود گیرد.

زوج درمانگر طرف آسیب دیده را تشویق می کند بجای خشمگین شدن، ناراحتی و ترس خود را نشان دهد و ‌طرف مهاجم را تشویق می کند تا مسئولیت کارهایش را بپذیرد ‌و شرمندگی خود را نشان دهد. بعد برای طرف آسیب دیده ‌تقاضای مراقبت و تسلی کند (که در هنگام حادثه به او داده ‌نشده بود) و طرف مهاجم را تشویق کند که بر خودش مسلط ‌شود و طرف آسیب دیده را تسلی دهد.‌

2 رویکرد (‌Approach‌) جدید زوج درمانی ‌بر اساس نظریات جدید روانشناسی

5-زوج درمانی بر اساس پذیرش و تعهدACT‌ (Acceptance and Commitment Couple Therapy)‌

‌ACT‌ یکی از درمانهای رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی است ‌که اثربخشی آن در درمان طیف گسترده‌ای از ‌مشکلات روانی ‌ثابت شده و نیز می تواند موجب بهبود رابطه با همسر شود.‌ هدف ‌ACT‌ ایجاد یک زندگی غنی و پرمعناست در حالی که ‌فرد، رنج موجود در زندگی را ‌می‌پذیرد. وقتی فرد شروع می‌کند ‌به ساختن زندگی‌ خود و با انواع و اقسام موانع به شکل ‌تجربه‌های درونی ‌ناخواسته و نامطلوب روبرو می شود مثل: ‌افکار، تصورات، احساسات، حس‌های بدنی، تکانه‌ها و خاطرات. ‌ACT‌ ‌برای اداره این تجربه‌های درونی مهارت‌های موثر ‌ذهن آگاهی را به ما می‌آموزد.

ذهن آگاهی یعنی اینکه ‌هوشیارانه و با پذیرش، آگاهی خود را به تجربه‌ای که اینجا و ‌اکنون از سر می‌گذرانیم، معطوف کنیم. با این ‌تکنیک‌ها ‌می‌آموزیم در لحظه حال زندگی کنیم، به ‌جای غرق شدن در ‌افکارمان. کاملا درگیر آنچه که باید انجام ‌دهیم، شویم؛ به ‌احساسات خود اجازه دهیم تا همان‌طور که هستند، باشند و به ‌جای کنترل کردنشان اجازه بدهیم ‌تا بیایند و بروند. ‌

Mindfulness‌ یا ذهن آگاهی به ‌ما کمک می‌کند رابطه ‌خود با افکار و احساسات دردناک خود را به ‌نوعی تغییر دهیم ‌که تاثیر و نفوذ آنها بر ‌زندگی‌مان کمتر شود تا خاطرات، ‌احساسات و افکار تحمل‌پذیر شوند.

ACT‌ حول‌وحوش ۲ فرایند اصلی متمرکز است:‌

1-پذیرش تجربیات درونی ناخواسته که قابل‌کنترل نیستند

2- تعهد به داشتن زندگی ارزشمند و اقدام موثرACT‌ انعطاف پذیری روانی فرد را افزایش می دهد:‌ انعطاف پذیری روانی یعنی توانایی برگشتن به لحظه حال و ‌انجام آنچه مهم است. هرچه انعطاف پذیری شما ‌افزایش یابد ‌می توانید بر احساسات دشوار مسلط شوید افکار بیهوده را ‌متوقف کنید و به باورهای محدود کننده ‌غلبه کنید.

‌انعطاف پذیری روانی 2 مولفه اصلی دارد:‌

1. توانایی آگاهی ذهنی: انعطاف پذیری و سازگاری با وضعیت ‌برای کاهش تاثیر افکار منفی و برنامه ریزی برای اقدام موثر

2. توانایی انجام اقدام موثر: اقدام آگاهانه و منطبق با ارزشهای ‌خود، بجای اقدام ناگهانی و بدون فکر

شش مرحله ‌ACT‌ برای انعطاف پذیری روانشناختی:‌1- گسلش 2- پذیرش 3- تماس با لحظه حال ‌4- مشاهده خود 5- ارزشها 6- عمل متعهدانه‌

6-زوج درمانی براساس نظریه انتخاب Couple Therapy Based on the Choice Theory

زوج درمانی بر اساس نظریه انتخاب، از آن بخش از نظریه ‌انتخاب استفاده می کند که برای بهبود رابطه و حل اختلافات ‌زوجین راه حل ارائه می دهد.دنیا مملو از آدم های ‌تنها، ناکام، عصبانی و ناخشنود است که ‌نمی توانند با دیگران صمیمی شوند و ارتباط برقرار کنند.‌چون مهارت این افراد شکایت، ‌سرزنش و انتقاد است که با ‌چنین مهارت هایی به سختی میتوان با دیگران ‌کنار آمد. ‌برای ایجاد و نگهداری روابط انسانی باید از انتخاب ‌رفتارهای‌ تخریب گر پرهیز کنیم و به رفتارهای مهرورزی روی آوریم.‌

هفت رفتار تخریب گر: عیب جویی و انتقاد، سرزنش، ِشکوه و ‌گلایه، نق و غرغر، تهدید، تنبیه، باج و حق حساب

هفت رفتار مهرورزی: گوش سپردن، حمایت، تشویق، احترام، ‌اعتماد، پذیرش، گفتگوی همیشگی بر سر اختلافات

ما توسط 5 نیاز ژنتیکی هدایت می شویم. بهترین ‌ازدواج، ‌ازدواجی است که در آن 5 نیاز زن و شوهر اینگونه باشد:‌1

1- نیاز به بقا و زنده ماندن: متوسط

2- نیاز به عشق و احساس تعلق: زیاد

3- نیاز به قدرت و پیشرفت: کم

4- نیاز به آزادی: کم

5- نیاز به تفریح: زیاد

زوج درمانی و رشد شخصی (درمان فردی)‌ مشکلات شخصی که زوجین با آن روبرو میشوند به شیوه ای ‌پیچیده باهم مرتبط هستند و چرخه ای معیوب پیش می آید که در آن رابطه زوجین با انزواجویی و افسردگی یکی از زوجین ‌که افسرده شده و رفتار تهاجمی و تحریک پذیری طرف مقابل ‌شکل می گیرد.

تعارض بین زوجین این چرخه معیوب را تشدید ‌می کند و مشخص نمی شود این چرخه معیوب از کجا شروع ‌شده.

زوج درمانگرها ممکن است بر رفتارهای هریک از زوجین ‌متمرکز شوند و با ارائه درمانهایی برای رشد شخصی (درمان ‌فردی) همچون درمانهای شناختی-رفتاری برای غلبه بر ‌اضطراب، افسردگی و خشم یا درمانهایی برای رهایی از افکار ‌مزاحم و رسیدن به آرامش به هریک از زوجین کمک کنند تا زوجین با رشد شخصی (درمان فردی) بر مشکلات خود غلبه ‌کنند و مانع از این شوند که مشکلات شخصی زوجین در ‌ازدواج تنش ایجاد کند. در اغلب موارد، زوج درمانی و رشد ‌شخصی (درمان فردی) با هم ترکیب می شوند.

زوج درمانی امروز دیگر یک جلسه تخلیه هیجانی ساده نیست؛ از روان‌پویشی تا ACT و نظریه انتخاب، همه رویکردها بر یک اصل مشترک تأکید دارند: ایجاد فضایی امن برای بیان هیجانات، بازنگری باورها و شکل دهی دوباره الگوهای ارتباطی ناهوشیار. وقتی زوجین مهارت شنیدن، گفتگو و حل مسئله را در چارچوب علمی می‌آموزند، نه‌فقط تعارض فعلی مهار می‌شود، بلکه سرمایه عاطفی خانواده برای مواجهه با بحران‌های آینده نیز تقویت خواهد شد.

*برگرفته از "کتاب برنامه ازدواج موفق" نوشته ساسان سیادتی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =