به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ من و شوهرم سه سال است باهم ازدواج کرده ایم. ولی مشکل مالی داریم. تمام دعواهای ما منشاء مالی دارد. یک عیب بزرگ همسرم این است که از همه فامیل انتظار کمک وحمایت مالی دارد. هیچ کسی هم این کار را نمی کند. شوهرم می گوید باید با همه قطع رابطه کنیم. چون این ها معنی خانواده وهمدلی را نمی دانند. چه کنم؟

پاسخ:
به نظر می رسد شما به جای یک مشکل دو مشکل دارید: یکی مشکلات مالی و دیگری دعواهایی که به خاطر مشکلات مالی با یکدیگر می کنید. به خاطر داشته باشید که شما حداقل می توانید موضوع را در سطح همان مشکلات مالی نگه دارید و با مهارت های ارتباطی از بروز دعوا بر سر مشکلات مالی جلوگیری کنید. اما چگونه؟

این ۳ کار را امتحان کنید
احتمالاً واکنش شما به انتظاری که همسرتان از همه فامیل دارد این است که به وی حق نمی دهید و وی را محکوم می کنید که انتظار نابه جایی دارد. اما شما می توانید از این به بعد واکنش متفاوتی نشان دهید که چندین مرحله دارد و مشکل را تا حد زیادی حل می کند:
۱ـ با وی برای مشکلات مالی همدلی کنید. ابتدا عمیقاً به این موضوع فکر کنید که همسرتان قضیه را چطور می بیند. از خودتان بپرسید همسرم وقتی درباره تقاضاهایش از فامیل مبنی بر کمک صحبت می کند، چه حسی دارد و چرا این حس را دارد. سپس در مواقعی که همسرتان این بحث را پیش می کشد، پاسخی که برای این پرسش ها پیدا کرده اید به وی بگویید؛ برای مثال به وی بگویید: "وقتی آدم حتی برای اجاره خانه اش می ماند و وقتی هر روز همه چیز گران تر می شود، دلش می خواهد سرش را بکوبد به دیوار! " و یا "واقعا خیلی ناراحت کننده است که ما باید در شروع زندگی مشترکمان تا این حد نگران مسائل مالی باشیم. " برای این که بهتر بتوانید همدلی کنید از خودتان بپرسید اگر تک تک جملات همسرم را در نظر بگیرم، با کدام جملاتش موافق و با کدام یک مخالفم؟ با همان جملاتی که موافقید همدلی کنید تا همدلی شما از صمیم قلب باشد و مصنوعی و ظاهری نباشد. در این مرحله در باره جملاتی که با آن ها مخالفید هیچ واکنشی نشان ندهید؛ همدلی کردن شما باید برای مدتی تنها کاری باشد که انجام می دهید. زیرا همسرتان فعلا شما را کسی می داند که وی را درک نمی کنید. این حس باید عوض شود و اعتماد همسرتان به شما جلب شود که این کار زمان می برد.

۲ـ سعی کنید باورهای غیرمنطقی همسرتان را شناسایی کنید و "باید"هایی که در آن ها وجود دارد، درآورید؛ برای مثال همسر شما این باور را دارد که "فامیل باید به فامیل کمک مالی کند. " و یا "اقوام من باید در مواقع لزوم از من حمایت مالی کنند. " "اگر کسی از ما حمایت مالی نکرد، نباید ارتباطمان را با او ادامه دهیم، چون او نمی تواند هیچ کمک دیگری هم به ما بکند. " به همسرتان کمک کنید که جای "باید"ها را با "بهتر است" عوض کند، یعنی: "بهتر است فامیل در مواقع لزوم به هم کمک کنند".
همچنین سعی کنید باورهای غیرمنطقی همسرتان را به چالش بکشید. بدون این که با وی بحث کنید و با لحنی آرام از وی بپرسید: "فکر می کنی قطع ارتباط با فامیل به حل مشکل مالی ما کمک می کند؟ تکلیف کمک های عاطفی ـ فکری که از فامیل می گیریم، چه می شود؟ آیا فکر نمی کنی با قطع ارتباط کامل با آن ها، خودمان را از این کمک ها نیز محروم می کنیم؟ " تأکید می کنم که بر سر این مسائل با وی بحث نکنید. تنها سعی کنید در جوی آرام سوالاتی مطرح کنید که وی را به فکر کردن وادار کند. حتی اگر همسرتان هنوز هم بر سر حرف خود بود، باز هم با وی همراهی کنید، می توانید به وی بگویید: "اگر فکر می کنی که با قطع ارتباط، مشکل ما حل می شود، می توانیم برای مدتی این کار را به طور آزمایشی انجام دهیم، ولی لازم نیست با کسی برخورد تندی بکنیم. چون ممکن است پس از مدتی احساس کنیم به خاطر قطع روابط اجتماعی مان، تنهاتر و افسرده تر شده ایم و مشکل مالی مان هم همچنان بر سر جای خودش است. دلم نمی خواهد که پل های پشت سرمان را خراب کرده باشیم و روی برگشت به فامیل را نداشته باشیم. ولی چون احساس می کنم این موضوع برای تو خیلی مهم است، حاضرم برای مدتی این کار را انجام دهیم تا ببینیم چه احساسی داریم. "

۳ـ به دنبال حل مسئله باشید. برای مشکلات مالی راه حل های فراوانی وجود دارد که یکی از آن ها کمک گرفتن از دیگران است. سعی کنید با کمک یکدیگر راه حل های دیگر را نیز پیدا کنید. راه حل هایی مانند: کمک شما به اقتصاد خانواده با داشتن یک شغل و اصطلاحا دو موتوره کار کردن، گرفتن وام، صرفه جویی بیشتر و جلوگیری از خرج های اضافه، فکر کردن درباره کارهایی که درآمد بیشتری دارد و ... در ضمن می توانید از کتاب هایی که درباره مدیریت مالی خانواده نوشته شده است نیز بهره بگیرید.