به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده، پدیده مرگ، همواره برای کودکان همراه با پرسشها و دغدغههای عمیق بوده است؛ این پرسشها در ذهن کودکان، بهدلیل درک محدود و ناتمام از مفهوم مرگ، پیچیدهتر و گاه اضطرابآورتر جلوه میکند. مواجهۀ کودک با تجربه از دست دادن یکی از عزیزان (مانند فوت مادربزرگ) یا درک گذرا از مرگ در رسانهها میتواند سبب ایجاد سؤالهایی مانند «مامان، بابا، شما هم میمیرید؟» شود و والدین را در چگونگی پاسخگویی و آرامسازی کودک با چالش روبهرو سازد.
درک مرگ در کودکان ۳–۶ ساله
کودکان پیشدبستانی معمولاً مرگ را بهصورت یک جدایی موقت یا خواب طولانی درک میکنند و هنوز مفهوم «دائمیبودن» را نمیفهمند. آنها ممکن است تصور کنند متوفی پس از مدتی دوباره زنده میشود یا به زندگی باز میگردد. در این سن، پرسشهای مکرر کودک درباره محل زندگی متوفی و بازگشت او شایع است. والدین باید بدانند که کودکان زیر دو سال اساساً مفهوم مرگ را درک نمیکنند و تنها عدم حضور فرد عزیز را حس میکنند. از حدود ۴–۶ سالگی، وقتی کودک درباره بدن و اعضای بدن میآموزد، تازه به این نتیجه میرسد که زندگی وابسته به عملکرد اعضای بدن است؛ با این آگاهی، بخش محدودی از مرگ را درک میکند.
درک مرگ در کودکان ۶–۹ ساله
کودکان در سنین دبستان (۶ تا ۹ سال) تدریجاً میفهمند که مرگ پایانی دائمی است و متوفی هرگز بازنخواهد گشت. در این دوره کودکان به این آگاهی میرسند که زندگی همه موجودات یک چرخه دارد و مرگ بخشی اجتنابناپذیر از این چرخه است. با این حال، خیالبافی و «تفکر جادویی» در این سن هنوز قوی است؛ ممکن است کودک احساس کند با فکر بد خود باعث مرگ شده یا بتواند با آرزوهایش متوفی را بازگرداند. بنابراین اطلاعرسانی شفاف و پاسخهای ساده با زبان کودکفهم اهمیت دارد. پیریزی تدریجی مفهوم مرگ و استفاده از مثالهای ملموس (مثل پژمرده شدن گلها در طبیعت) به درک بهتر کودکان کمک میکند.
والدین باید از جملات گمراهکننده یا ترسناک پرهیز کنند. بهعنوان مثال هرگز نگویید «فلانی به خواب ابدی رفته» یا «فلانی به سفر رفته»؛ این حرفها ممکن است باعث گیجی یا ترس کودک شود (مثلاً ترس از خواب یا مسافرت). همچنین نباید به کودک قول بازگشت متوفی را بدهیم، زیرا وقتی درخواست میکند به سفر رفته بازمیگردد و نمیآید، اعتمادش به بزرگترها سلب میشود.
پاسخ به پرسشهای کودک درباره مرگ
والدین باید آماده باشند که به سؤالهای ساده و گاه نگرانکننده کودک پاسخ دهند. توصیه میشود هنگام پرسشهایی مثل «مامان، بابا شما هم میمیرید؟» با صداقت و آرامش جواب دهید و همزمان امنیت خاطر او را تأمین کنید. برای مثال میتوانید بگویید «من برنامه دارم سالهای زیادی زندگی کنم؛ سالم غذا میخورم، ورزش میکنم و دکترم را جدی میگیرم». اینگونه پاسخها نشان میدهد والدین واقعیت را میگویند اما دغدغه کودک را نیز رفع میکنند. اگر کودک دوباره اصرار کند، میتوان افزود «بله، یک روز ما هم میمیریم، اما آن زمان تو بزرگ شدهای و تنها نیستی». روانشناسان تأکید میکنند که پاسخ به این پرسشها باید هم راستگو و هم همدلانه باشد. همچنین میتوان به خردسالها گفت هر کس و هر موجود زنده طعم مرگ را میچشد (مثلاً همان آیه قرآن «هر نفسی طعم مرگ را میچشد») و والدین معمولاً تا سن بالایی کنار کودک خواهند بود.
کاهش اضطراب کودک پس از مواجهه با مرگ
پس از مشاهده مرگ یا فقدان عزیز، کودکان ممکن است دچار اضطراب جدایی، بیقراری یا ترسهای جدید (مانند ترس از تاریکی یا تنها ماندن) شوند. برای آرامکردن کودک بهتر است با حوصله به احساسات او گوش دهید و آن را کوچک ندانید. اگر کودک اضطراب پیدا میکند، حفظ روند عادی زندگی روزمره (روتین خواب و غذا) و بازگشت به فعالیتهای معمول خانه کمککننده است. ایجاد موقعیتهای کنترلشده برای جدا شدن از کودک (مثلاً والد در اتاق دیگر برود و بازگردد) و دادن توضیح ساده در این مورد نیز مفید است. توجه داشته باشید که اضطراب جدایی پس از سوگواری طبیعی است و والدین نباید کودک را بابت احساساتش سرزنش کنند. تشویق به بازی و بیان احساسات با نقاشی یا قصهگویی، نوازش و بغل کردن کودک برای احساس امنیت او بسیار مؤثر است. تقدیر از هر پیشرفت کوچک (مثل ماندن کودک در اتاقش بدون نگرانی) به تقویت اعتماد به نفس او کمک میکند.
بیان مفاهیم دینی مرگ به کودک
از منظر دینی، مرگ پدیدهای طبیعی و بخشی از تقدیر الهی است. در زبان ساده میتوان گفت: «هر کسی یکبار میمیرد و روحش نزد خدا میرود؛ خدا به او بهشت میدهد تا جای شاد و آرامی باشد». استفاده از مثالهای عینی مانند پژمردهشدن گلها یا مردن حیوانات خانگی کمک میکند تا کودک بفهمد همه موجودات روزی به دنیا میآیند و روزی از دنیا میروند؛ اما زندگی ادامه مییابد و ما دوباره در جهانی بهتر همدیگر را خواهیم دید. پژوهشگران دینی نیز توصیه میکنند اول مفاهیم مرگ را مرحلهبهمرحله به کودکان معرفی کنید و از نمادسازی و مشاهده چرخه حیات در طبیعت بهره بگیرید. در نهایت، با توجه به درک کودک، میتوانیم اشاره کنیم که در آموزههای اسلامی مرگ آغاز «زندگی نو» در قیامت است و جایی است که با عزیزان از دست رفته دیدار میکنیم (همان دیدار در دنیای بزرگتر).
چه چیزهایی نباید گفت
والدین باید از جملات گمراهکننده یا ترسناک پرهیز کنند. بهعنوان مثال هرگز نگویید «فلانی به خواب ابدی رفته» یا «فلانی به سفر رفته»؛ این حرفها ممکن است باعث گیجی یا ترس کودک شود (مثلاً ترس از خواب یا مسافرت). همچنین نباید به کودک قول بازگشت متوفی را بدهیم، زیرا وقتی درخواست میکند به سفر رفته بازمیگردد و نمیآید، اعتمادش به بزرگترها سلب میشود. بهطور کلی از تشبیهات غیرواقعی و واژههای مبهم (مثل «رفت به آسمان») دوری کنید تا کودک دچار سوءتفاهم نشود. توجه داشته باشید که سکوت اجباری و نادیده گرفتن سؤال کودک، برخورد کردن با مسأله را برایش سختتر میکند. در عوض، با جملات ساده و قابلدرک (مثلاً «نمیدانم جواب دقیقی ندارد، مرگ یعنی بدن کار نمیکند») و صبوری پاسخ دهید.
منابع و داستانهای پیشنهادی
خواندن کتابهای مناسب سن کودک درباره مرگ و فقدان به درک بهتر کمک میکند. بهعنوان نمونه، کتاب تصویری «آخرین سفر خرس» که داستان خرسی مهربان و سفر ابدیاش را تعریف میکند، مرگ را بهزیبایی و با زبان کودکانه تصویر میکند. از کتابهای دیگر میتوان «با آیدا تا همیشه» (داستان دو خرس در باغوحش)، «حق داری غمگین باشی» (راهنمای غم و سوگ برای کودک) و «درخت خاطره» (نویسنده بریتا تکنتراپ) را نام برد که هریک با قصهای ساده به موضوع مواجهه با از دست دادن پرداختهاند. والدین میتوانند این کتابها را بلند بخوانند و پس از آن درباره مفاهیم مرگ با کودک گفتگو کنند. علاوه بر کتاب، قصهگویی از زبان اسباببازی یا بازی نمادین با استفاده از عروسکها نیز راههای خوبی برای کمک به درک کودکاند.
اهمیت صداقت و پاسخ متناسب با سن
در تمام مراحل، صداقت و ایجاد احساس امنیت در کودک اهمیت ویژهای دارد. والدین باید جوابها را با زبانی صادقانه و متناسب با سن کودک بدهند تا کودک احساس کند میتواند به والدینش اعتماد کند. حتی اگر پاسخ کامل را ندانید، بهتر است صادقانه بگویید «پاسخش را نمیدانم ولی با هم فکر میکنیم» و در مقابل پرسشهای او حساس و پذیرنده باشید. ایجاد فضای گفتگو (مثلاً گفتن «اگر سؤالی دیگر داشتی، من اینجا هستم») موجب میشود کودک آرامش بیشتری داشته باشد. فراهم کردن یک محیط امن عاطفی که در آن کودک هر احساسی دارد قابلقبول باشد، کلید کاهش نگرانی و خشم او پس از تجربه مرگ است. در نهایت، والدین با پاسخگویی صادقانه و مهربانانه و حفظ امنیت روانی کودک، به او کمک میکنند تا احساس بیخطر بودن و اهمیتداشتن را در این شرایط دشوار تجربه کند.