زنان شاغل

با رشد بی‌سابقه هزینه‌های زندگی، افزایش قیمت مسکن، تغذیه، درمان و آموزش، بسیاری از خانواده‌های ایرانی دیگر نمی‌توانند فقط با درآمد مرد اداره شوند. زن شاغل از یک گزینه اختیاری به عنصر حیاتی اقتصاد خانواده تبدیل شده است. اما این مشارکت مالی در کنار مسئولیت‌های سنتی زنان، شکاف‌هایی تازه در روابط خانوادگی ایجاد کرده که نیازمند بازنگری اجتماعی و فرهنگی است.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ در دهه‌های گذشته، تصویر زن خانه‌دار در فرهنگ ایرانی، مفهومی تثبیت‌شده و قابل پیش‌بینی بود. زنانی که نقش اصلی‌شان مادری، مدیریت خانه و مراقبت از اعضای خانواده تعریف می‌شد. اما با گذشت زمان، ورود زنان به بازار کار نه فقط یک حرکت فردی، که به ضرورتی اجتماعی و اقتصادی بدل شده است. امروز، در بسیاری از خانواده‌ها، چرخ اقتصاد بدون مشارکت مالی زنان نمی‌چرخد؛ موضوعی که برخلاف ظاهرش، لزوماً حاصل پیشرفت اجتماعی یا برابری جنسیتی نیست. این تغییر، گاهی به بهای فرسودگی، خستگی و فشار چندوجهی بر دوش زنان اتفاق می‌افتد.

آیا زن شاغل امروز انتخابگر است یا مجبور به کار؟ و این دگرگونی چه تأثیری بر ساختار و کیفیت زندگی خانوادگی دارد؟

آمار و واقعیت‌ها

طبق داده‌های مرکز آمار ایران در سال‌های اخیر، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در حدود ۱۵٪ تا ۱۸٪ اعلام شده است؛ عددی که پایین‌تر از میانگین جهانی‌ست، اما رشد آرامی دارد. با این حال، آنچه در جامعه در حال وقوع است، صرفاً افزایش اشتغال رسمی نیست؛ بلکه افزایش اشتغال پنهان، فریلنسری، کارهای خانگی درآمدزا و مشاغل آنلاین زنان نیز در حال گسترش است.

در شهرهای بزرگ و حتی در بسیاری از مناطق نیمه‌روستایی، دختران و زنان جوان دیگر خانه‌نشینی را به‌عنوان الگو نمی‌پذیرند. ورود زنان به دانشگاه، تخصص‌گرایی و دسترسی به ابزارهای ارتباطی، فرصت‌های جدیدی برای کسب درآمد ایجاد کرده که از مرزهای خانه فراتر رفته است.

چرا زنان شاغل شده‌اند؟ انتخاب یا اجبار؟

۱. فشار اقتصادی، مهم‌ترین عامل

در یک نظرسنجی رسانه‌ای، بیش از ۷۰٪ از زنان شاغل متأهل عنوان کرده‌اند که اگر وضعیت اقتصادی خانواده بهتر بود، ترجیح می‌دادند شاغل نباشند یا حداقل پاره‌وقت کار کنند. این آمار نشان می‌دهد که نقش زنان در تأمین معیشت، بیشتر از جنس اضطرار است تا آرمان‌گرایی.

افزایش نرخ تورم، اجاره‌نشینی، هزینه تحصیل فرزندان و کاهش ارزش پول ملی، خانواده‌ها را به سمتی سوق داده که درآمد یک نفر، به‌ویژه در طبقه متوسط، پاسخگوی زندگی نیست.

۲. استقلال مالی یا تلاش برای بقا؟

استقلال مالی، یکی از دستاوردهای مهم اشتغال زنان است. اما در بسیاری موارد، این «استقلال» در عمل به ضرورتی برای بقا بدل شده است. زنانی که درآمد دارند، نه فقط برای خود، بلکه برای جبران کسری درآمد خانواده، خرید دارو، تهیه غذای بهتر و حتی پرداخت اجاره خانه کار می‌کنند.

«من از روی علاقه شروع به کار کردم، ولی حالا اگر کار نکنم، قسط و اجاره‌مون عقب می‌افته» — زن شاغل

۳. نداشتن امنیت شغلی برای مردان

یکی از عواملی که باعث رشد نقش زن در اقتصاد خانواده شده، بی‌ثباتی شغلی مردان است. قراردادهای کوتاه‌مدت، حقوق‌های پایین، اخراج‌های ناگهانی و رکود اقتصادی، درآمد مرد را به درآمدی ناپایدار تبدیل کرده است. در نتیجه، خانواده‌ها به دنبال منبع درآمد دوم (زن) رفته‌اند.

۴. تحصیلات بالا، توقع بالاتر

بسیاری از زنان تحصیل‌کرده نمی‌خواهند سرمایه انسانی خود را در خانه محدود کنند. این قشر، انگیزه شغلی بالایی دارند و مایلند هویت اجتماعی‌شان فقط به همسری و مادری محدود نشود. در عین حال، سطح توقعات این گروه از زندگی نیز با نوع اشتغالشان هماهنگ شده است.

چالش‌های زن شاغل در خانواده

دو شیفت کاری؛ خانه دوم، خانه اول

زن شاغل ایرانی اغلب پس از اتمام ساعت کاری، به خانه برمی‌گردد و وارد شیفت دوم کار می‌شود؛ پخت و پز، رسیدگی به فرزندان، تمیزکاری و عاطفه‌ورزی. این سبک زندگی باعث فرسودگی جسمی و روانی شده و در مواردی منجر به افسردگی یا نارضایتی از ازدواج شده است.

بار ذهنی فراموش‌شده

در کنار کارهای فیزیکی، زنان شاغل بار زیادی از برنامه‌ریزی ذهنی (مانند هماهنگی کارهای مدرسه، خرید، دکتر رفتن، تولدها و...) را نیز به دوش می‌کشند؛ چیزی که در اصطلاح بین‌المللی به آن «Mental Load» می‌گویند. این بار ذهنی، دیده نمی‌شود ولی بر کیفیت زندگی تأثیر زیادی دارد.

کمبود زمان برای فرزندپروری

زنان شاغل غالباً دچار احساس گناه هستند؛ چرا که زمان کافی برای بودن با فرزندانشان ندارند. بسیاری از آن‌ها نگرانند که عدم حضورشان منجر به مشکلات تربیتی، وابستگی بیش از حد کودک به مهد، یا ضعف در پیوند عاطفی شود.

نقش مردان در معادله جدید

با تغییر نقش زن در خانواده، اگر نقش مرد ثابت بماند، تنش میان نقش‌ها اجتناب‌ناپذیر است. در بسیاری از موارد، زنان شاغل علاوه بر مسئولیت کاری و مادری، همچنان بار کامل خانه‌داری را نیز بر دوش دارند؛ چرا که بسیاری از مردان تغییر نکرده‌اند.

«زنم هم‌قد من کار می‌کنه، ولی وقتی میایم خونه، توقع دارم غذا آماده باشه!»

عدم بازتعریف نقش مرد، گاهی باعث نارضایتی زنان، بروز اختلافات خانوادگی و حتی سردی در روابط زناشویی می‌شود. برخی مردان نیز از درآمد زن برای کاهش مسئولیت‌های خود استفاده کرده و بار مالی را به شکل نابرابر تقسیم می‌کنند.

رسانه و تصویر زن شاغل

زن شاغل در تلویزیون

در سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی، زن شاغل یا شخصیتی منفی و عصبی‌ست که خانواده‌اش به‌خاطر کار او فروپاشیده، یا چهره‌ای غیرواقعی و سوپرزن دارد که همواره موفق است. این بازنمایی‌ها، تصویر درستی از واقعیت زندگی زنان شاغل ارائه نمی‌دهند.

زن شاغل در شبکه‌های اجتماعی

در مقابل، در فضای اینستاگرام و شبکه‌های مجازی، زن شاغل اغلب با ظاهری آراسته، لبخند به لب و خانه‌ای مرتب نشان داده می‌شود که از صبح تا شب کار می‌کند و همچنان خوشحال است! این تصویر ایده‌آل‌سازی‌شده، با واقعیت زنانی که میان کار، ترافیک، کودک بیمار و اجاره عقب‌افتاده درگیرند، تفاوت دارد و باعث احساس ناکافی بودن و فشار روانی می‌شود.

راهکارها و الزامات

بازتعریف نقش‌ها در خانواده
لازم است در ساختار فرهنگی خانواده، مرد نیز نقش فعال‌تری در امور خانه و تربیت فرزند داشته باشد. تقسیم مسئولیت، شرط موفقیت سبک زندگی دوشغله است.

توسعه خدمات حمایتی برای زنان شاغل
ایجاد مهدکودک‌های نزدیک محل کار، مرخصی‌های شناور، ساعت کاری منعطف و بیمه برای زنان خانه‌دار از جمله مواردی‌ست که باید مورد توجه سیاست‌گذاران قرار گیرد.

آموزش به مردان برای پذیرش تغییرات
دوره‌های آموزشی برای مردان درباره زندگی مشترک، نقش پدر فعال و تقسیم عادلانه وظایف می‌تواند تعارضات زناشویی را کاهش دهد.

تغییر بازنمایی رسانه‌ای
تولید محتوای واقعی‌تر درباره چالش‌های زن شاغل، به جای تصویرسازی ایده‌آل یا منفی، می‌تواند آگاهی عمومی را افزایش داده و همدلی اجتماعی را تقویت کند.

سخن پایانی

نقش زن شاغل در اقتصاد خانواده دیگر یک انتخاب فردی یا پُز اجتماعی نیست؛ بلکه برای بسیاری، یک ضرورت حیاتی‌ست. با این حال، این ضرورت نباید به قیمت فرسودگی، نادیده‌گرفتن سلامت روان و ازهم‌گسیختگی روابط خانوادگی تمام شود. جامعه باید در برابر این تغییر ساختاری، واکنشی هماهنگ، فرهنگی و حمایتی داشته باشد. زن شاغل، ستون دوم اقتصاد خانواده است، نه چرخ یدکی آن.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 10 =