حجاب

پیام خانواده - دکتر حسین عندلیب مدرس حوزه و دانشگاه، نکاتی را پیرو بیانات دکتر شهریار نیازی در وبینار گفتگوی بین نسلی زن، پوشش و امنیت اجتماعی از دیدگاه قرآن که از سوی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری مورخه 20/04/1400 برگزار گردید؛ بیان کرد.

پیرو بیانات دکتر شهریار نیازی در وبینار گفتگوی بین نسلی زن، پوشش و امنیت اجتماعی از دیدگاه قرآن چند نکته ازسوی این حسین عندلیب بیان گردید که به نظر جای نقد و تامل دارد و در ادامه بیان می گردد.

1.قرآن هیچ مصداقی برای حجاب بیان نکرده است. در معنای جلباب هم گفته اند که لباسی که آستین نداشته است.

2.حجاب برای شیء هست. نه برای انسان. حجاب هیچ ربطی به پوشش ندارد. زن را جزء اثاث البیت می دانستند و حجاب را به زن سرایت دادند که این اشتباه است. و اینکه حجاب را به پوشش تبدیل کردند اشتباه است.

3.اگر زنان به سن پیری برسند لباس هم لازم نیست بپوشند«یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ» و راحت باشند.

نقد:

1.در خصوص جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به کتب لغت و گفتار مفسران شیعه مانند علامه طباطبایی و فیض کاشانی و اهل سنّت مانند قرطبی صحیح تر به نظر می رسد، آن است که «جلباب» ملحفه و پوششی چادر مانند است نه روسری و خمار. جوهری لغت شناس بزرگ می نویسد: « و الجِلباب: المِلحفة »(الصحاح، ج1، ص101) ابن اثیر نیز گفته است: « والجَلْبَاب: الإزَارُ والرّدَاء. وَقِیلَ المِلْحَفَة. جلباب، چادر و رداء است و گفته شده مانند چارقد و مانند ملحفه است»(النهایه، ج1، ص283) علامه طباطبایی می گوید : «هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطّی جمیع بدنها؛(المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361) جلباب لباسی است که زن می پوشد و همه بدن زن را می پوشاند» از ابن عبّاس و ابن مسعود روایت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند. ضمناً همان طور که مفسران بزرگ مانند شیخ طوسی و طبرسی فرموده اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری های کوچک که آن ها را «خِمار» یا «مقنعه» می نامیدند و معمولاً در خانه از آن استفاده می کردند؛ و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد. زنان با این روسری بزرگ که جلباب خوانده می شد و از «مقنعه» بزرگ تر و از «رداء» کوچک تر است و به چادر امروزین شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را می پوشاندند.(قاموس قرآن، قرشی، ج 2، ص 41 و 42؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 361؛ تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 4، ص 203؛ الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، ج 14؛ ص 156. )

یکی از فقهای معاصر در این باره می نویسد: «دو شاهد دیگر در خود همین آیه شریفه وجود دارد مبنی بر اینکه «جلباب» باید یک پوشش کامل باشد، فقط خصوص مقنعه یا یک مقداری بلندتر از او «دون الرداء» نیست. شاهد اول این است که می‌فرماید: «یدنین علیهن» این ضمیر «هن» یعنی تمام بدنشان، نمی‌گوید یدنین علی رئوسهن، کلمه رأس را نیاورده است، بلکه می گوید: «یدنین علیهن» این «هن» ظهور در این دارد «جلباب» یک لباس و پوششی است صلاحیت این که همه وجود زن را بپوشاند دارد. شاهد و قرینه دوم در این آیه شریفه کلمه «من» در من جلابیبهن است، در این که مراد از این من چیست در تفاسیر دو احتمال داده شده است. احتمال اول: این که زنها وقتی می‌خواهند از منزل برای یک حاجتی خارج بشوند هر روزی بعضی از چادرهایشان را بر سر کنند، یعنی یک زن چادرهای متعدد داشته باشد امروز که می خواهد برود بیرون این چادر را سر کند، فردا چادر دیگری را سر کند پس فردا یک چادر دیگر تا اینکه در اثر تغییر چادر مشخص نشود که این زن کیست؟ این احتمال، احتمال بسیار بعیدی است برای اینکه آن زنهای که در صدر اسلام بودند حتی شاید تمکن از یک جلباب هم نداشتند وضع مسلمانها طوری نبوده که یک زنی چند جلباب داشته باشد و در هر روزی یکی از اینها را بخواهد استفاده کند لذا این احتمال احتمالی است که بسیار بعید است.

احتمال دوم این است که این «من» تبعیض نسبت به یک جلباب است «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَ‌» یعنی بخشی از جلباب را اینها بر روی خودشان بیازند، آیا آنطوری که در کلمات بعضی ها آمده است که مراد از جلباب مانتو است، مانتو قابل این است که بخشی از او را بعنوان اسدال آیزان کنند بر خودشان؟ مانتو که چنین قابلیتی را ندارد! و هکذا خود خمر یا مقنعه هم چنین قابلیتی را ندارد، خمر همه سر را می‌پوشاند، مقنعه همه سر را می‌پوشاند معنا ندارد بگوییم بعضی از این مقنعه را بر خودشان آویزان کنند و اگر دقت فرموده باشید در بعضی از آیات (که بعداً می‌رسیم) دارد: «و لیضربن بخمرهن» آنجا مراد تمام خمر است، تمام مقنعه است، نمی‌گوید و لیضربن من خمرهن، می گوید ولیضرب بخمرهن ؛ اما در این آیه شریفه می‌گوید «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَ»‌ من، من تبعیضیه است تبعیض نسبت به یک جلباب واحد است، یعنی از این جلباب بعضی اش را بر خودشان اسدال و ارخاء کنند و بعنوان رو پوش قرار بدهند.

ما می‌خواهیم «من » را قرینه بگیریم که این جلباب نه با مقنعه سازگاری دارد و نه با خمر؛ که خمر همان قناع و مقنعه است ( ولو قناع را بعضی‌ها فرق گذاشته‌اند) و نه با مانتو سازگاری دارد، این نیست الا همان چادری که الان متعارف است که با چادر اینها اسدال کنند و آویزان کنند چادر را بر خودشان. پس ما با قرائنی که از کتب لغت مفصل نقل کردیم، با قرائنی که در موارد استعمال نقل کردیم، علاوه بر آن موارد، در خود آیه دو قرینه ی روشن وجود دارد که اصلاً نمی‌تواند مراد مقنعه باشد، مراد مانتو باشد یا مراد روسری باشد برای اینکه با کلمه «هن» سازگاری ندارد؛ و با کلمه «من» در من جلابیبهن سازگاری ندارد، آنچه که با این دو عنوان یک سازگاری روشنی دارد عبارت است از چادر است پس ما باید جلباب را به چادر ما معنا کنیم.»(فاضل لنکرانی، درس خارج آیات الاحکام، 20/11/1386)

بنابراین جلباب همه بدن را می پوشاند و بر خلاف ادعای اقای نیازی، جلباب لباس بدون آستین نمی باشد و شبیه ترین مصداق پوشش به جلباب، چادرهای است که امروز بانوان مسلمان دارند.

2.در خصوص واژه حجاب لغت شناسان عرب چنین اظهار نظر کرده اند: «الحِجابُ: السِّتْرُ... وامرأَة مَحْجُوبةٌ: قَدْ سُتِرَتْ بِسِترٍ.»(ابن منظور، ج1، ص298) حجاب یعنی پوشش...و زن محجوبه یعنی بوسیله پوششی خود را پوشانده است». ابن اثیر نیز می نویسد: «الحِجَاب: مدُّ الرَّأْسِ، لِأَنَّ المُطالع یَمُدّ رَأْسَهُ یَنْظر مِنْ وَرَاءِ الحِجَاب وَهُوَ السِّتْر؛(النهایه، ج1، ص340)» طریحی نیز می گوید: « وأصل الحجاب الستر»(مجمع البحرین، ج1، ص455) بنابراین واژه حجاب برای پوشش انسان به کار می رود هرچند برای اشیا نیز استعمال شده است.

3.درباره آیه شریفه «وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ ۖ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(نور: 60) نیز بر خلاف آنچه که آقای نیازی گفته اند به معنای کنار گذاشتن لباس توسط پیرزنان نمی باشد. زیرا در روایات صحیحه که از سوی ائمه معصومین نقل شده است مراد از یضعن ثیابهن به کنار گذاشتن چادر و جلباب تفسیر شده است نه اینکه لباس های خود را در آورد. یکی از روایات صحیحه در این باره صحیحه محمد بن ابی حمزه از امام صادق(ع) که چنین فرمودند: «علِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَ قَالَ تَضَعُ الْجِلْبَابَ وَحْدَهُ»(کافی، ج5، ص522) امام فرمود: فقط جلباب خود را در بیاورند. در سه روایت دیگر نیز همین معنا تایید شده است(همان). مفسرین نیز همین معنا را بیان کرده اند. آلوسی در این باره می نویسد: « فقوله تعالی: اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً أی لا یطمعن فیه لکبرهن صفة کاشفة فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ أی الثیاب الظاهرة التی لا یفضی وضعها لکشف العورة کالجلباب والرداء والقناع الذی فوق الخمار.»(روح المعانی، ج9، ص407) مرحوم طبرسی نیز می نویسد: « والمراد بالثیاب: الثیاب الظاهره کالملحفة والجلباب الذی فوق الخمار»(جوامع الجامع، ج2، ص633) و آیت الله مکارم شیرازی می نویسند: «... البته منظور برهنه شدن و بیرون آوردن همه لباسها نیست بلکه تنها کنار گذاشتن لباسهای رویین است که بعضی روایات از آن تعبیر به چادر و روسری کرده است.و در پایان آیه اضافه می‌کند که با همه احوال «اگر آنها تعفف کنند و خویشتن را بپوشانند برای آنها بهتر است» (وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ) چرا که از نظر اسلام هر قدر زن جانب عفاف و حجاب را رعایت کند پسندیده‌تر و به تقوا و پاکی نزدیکتر است. و از آنجا که ممکن است بعضی از زنان سالخورده از این آزادی حساب شده و مشروع سوء استفاده کنند، و احیانا با مردان به گفتگوهای نامناسب بپردازند و یا طرفین در دل افکار آلوده‌ای داشته باشند در آخر آیه به عنوان یک اخطار می‌فرماید: «و خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ) آنچه را می‌گویید می‌شنود و آنچه را در دل دارید و یا در سر می‌پرورانید می‌داند. (مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ج3، ص313). بنابراین زنان سالخورده فقط مجاز به کنار گذاشتن چادر و لباس‌های رویین خود می باشند. نه اینکه به طور مطلق بتوانند لباس های خود را کنار بگذارند و به تعبیر اقای نیازی راحت باشند.

نکته پایانی اینکه بر خلاف اخلاق و عرف نشست های علمی، قسمت ارسال پیام مخاطبان مسدود شده بود که این نیز نوعی اهانت به شرکت کنندگان محسوب می شود. 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =