به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ محبوبیت انفجاری عروسک لبوبو در ایران، پدیدهای است که همزمان با آن بازار خاکستری عروسکهای تقلبی آن – که با عنوان «لفوفو» شناخته میشوند- با گردش مالی یکصد میلیارد تومان نیز در کشور شکل گرفته است. عروسکهایی که با نقض حق بهرهبرداری و نشر، عمدتاً توسط کارخانههای تولیدکننده کالای تقلبی که بیشتر در چین فعال هستند، تولید و توزیع میشود. قیمت نسخه تقلبی لبوبوها، از 500 هزار تا یک میلیون و 500 هزار تومان بسته به کیفیت و فروشنده آن، متغیر است.
با بالا گرفتن تب این دسته از عروسکها که عموماً از طریق بازار خاکستری در فروشگاههای مجازی و اینستاگرام به فروش میرسد، کمتر به کیفیت آن توجه میشود. در شرایطی که پز داشتن یک لبوبو- هرچند تقلبی- بر هر امر دیگری برتری دارد، خریداران کمتر به تأثیرات سوء و آسیبهای داشتن چنین عروسکهایی میاندیشند.
این در حالی است که عروسکهای تقلبی با بستهبندی با کیفیت پایین عرضه میشوند و به گفته کارشناسان؛ به دلیل استفاده از پلاستیک و پارچه با کیفیت پایینتر، اغلب با نقص در دوخت، رنگ و قطعات غیر استاندارد و کوچک، خطر خفگی برای کودکان را افزایش میدهند.
چرا لبوبو عروسک مورد علاقه نسل Z شد؟
گذشته از این، تب تند خرید کالاهایی که به اصطلاح ترند شده و لبوبو نمونهای از آن است، از نظر آسیبهای روانی نیز قابل بررسی است. عمده خریداران این دسته از اقلام در ایران نسل Zهستند؛ یعنی متولدین سالهای 1376 تا 1391 که عموماً با رسانههای اجتماعی بزرگ شده و اصالت و ابراز وجود خود را در چنین فضایی جستوجو میکنند.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارش اخیر خود به این موضوع پرداخته و نوشته است: عادات مصرفی نسل Z به شدت تحت تأثیر روندهای برخط(آنلاین) و چهرههای تأثیرگذار (اینفلوئنسرها) قرار دارد و از خرید برای ساخت و نمایش هویت خود استفاده میکنند.
شرایط اقتصادی و تحریمها، آنها را از نظر مالی تا حدودی هوشیار کرده، اما همزمان در برابر جذابیت کالاهای لوکس مقرون به صرفه و گریزگرایی آسیبپذیر ساخته است. در واقع، اقبال نسل جدید ایرانی به لبوبو(لفوفو)، پاسخی مستقیم به همین نیاز دوگانه است. این کالا، جایگاه اجتماعی و اتصال به روند جهانی را- که برای این نسل ارزش به شمار میرود- با قیمتی مقرون به صرفه به اقتضای شرایط مالی ایشان فراهم میکند.
فاصلهای میان آرزوهای جهانی و واقعیتهای اقتصادی
بنابراین میتوان گفت بازار کالای تقلبی برای این نسل، یک راه حل برای پر کردن شکاف بین آرزوهای جهانی و واقعیتهای اقتصادی آنان است، هرچند این راه حل آسیبهایی را شامل میشود.
یکی از یافتههای کلیدی این تحلیل، تمایز ماهوی میان درک جهانی از لبوبو به عنوان یک کالای مجموعهای هنری و کارکرد واقعی لفوفو در ایران به مثابه یک کالای مد روز و تجهیزات زینتی(اکسسوری) است. این تمایز نشان میدهد که بخش بزرگی از بازار ایران، نه به دنبال ارزش هنری یا زیباییشناسی ذاتی شخصیت، بلکه به دنبال کسب هویت اجتماعی و تعلق به یک روند جهانی بوده است. مصرفکننده ایرانی در این پدیده، بیش از آنکه یک مجموعهدار(کلکسیونر) باشد، یک دنبالکننده مُد(فشن) است که از محصول به عنوان ابزاری برای ابراز وجود و همگانی با جریانهای روز در شبکههای اجتماعی بهره میبرد.
پیامد راهبردی این یافته آن است که پدیده لفوفو یک مورد استثنایی نیست، بلکه یک الگو و نقشه راه برای آینده است. این موفقیت نشان میدهد که هر کالای دیگری، حتی خارج از دنیای اسباببازی که توسط یک چهره تأثیرگذار جهانی(اینفلوئنسر) معرفی و ترویج شود، ظرفیت انفجار و فراگیری مشابهی در بازار غیر رسمی و تقلبی ایران را دارد.
این مسئله آسیبپذیری شدید زیستبوم فرهنگی و اقتصادی کشور را در برابر امواج آنی و کوتاهمدت شبکههای اجتماعی آشکار میسازد و تأکید میکند که خلأ بازار داخلی، فضایی مستعد برای هر روند وادراتی زودگذر ایجاد کرده است.