به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ سرسپردن صرف و کورکورانه به گفتار، رفتار و نظر دیگران نشان دهنده این واقعیت است که ما برای خود ارزش قائل نیستیم و مرجع ارزش گذاری خود را فقط نحوه راهنمایی و طرز فکر دیگران قرار می دهیم غافل از آن که ممکن است گفتار دیگران چه به صورت ارادی و چه به صورت غیرارادی همیشه درست نباشد. افراد زودباور عموما به دلیل ناآگاهی، حضور کمرنگ در بین افراد جامعه، پرورش یافتن در فضایی بسته، برقراری ارتباطاتی محصور با دیگران، برخوردار نبودن از تفکری انتقادی، اهمیت دادن بیش از اندازه به تایید دیگران، خودکم بینی و نداشتن «اعتماد به خود» به سادگی تحت تاثیر امواج اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرند. اما رهایی از دام زودباوری و ساده لوحی آن قدرها هم پیچیده نیست. این قواعد ساده را رعایت کنید:

ذهن آشفته خود را التیام بخشید

شاید جالب باشد بدانید بسیاری از افراد قبل از آن که از خصلت زودباوری و ساده لوحی برخوردار باشند از «ذهنی آشفته» رنج می برند. در سبک زندگی این دسته از افرد یک خط ثابت و ممتد فکری جریان ندارد. از نظر شخصیتی بی ثباتند، ذهن شان سرشار از ایده های گوناگون است و مدام از فکری به فکر دیگر پرش پیدا می کنند، به محض ورود یک ایده جدید در ذهن شان، ایده قبلی را فراموش و یا نصفه و نیمه رها می کنند. قدرت اراده و تحلیل ندارند، دائما از محیط و دیگران تأثیر می پذیرند و در نتیجه در برابر آنچه به آن ها عرضه می شود مغلوب هستند. افراد دارای ذهن آشفته عموما توان دفاع کردن از کارهای شان را ندارند زیرا از ابتدا آن ها را بر اساس یک معیار و ملاک روشن و منطقی انتخاب نکرده اند. همانطور که ملاحظه می کنید در بسیاری از افرادی که از زودباوری رنج می برند رد پایی از «ذهن آشفته» به چشم می خورد که ابتدا باید در این زمینه دست به تغییر و اصلاح بزنند. بر اساس آنچه گفته شد فردی که نتواند ذهن آشفته خود را مرتب کند و برای فکر شلوغش برنامه ریزی منسجمی داشته باشد به منظور پیشبرد بهتر اهدافش ناخواسته زمینه مداخله دیگران را در ابعاد مختلف زندگی اش فراهم می آورد.

تصور ذهنی خود را درباره دیگران اصلاح کنید

شاید برای بسیاری از افراد در طول زندگی اتفاق افتاده باشد که با سادگی تمام اطرافیانشان را از هر نظر قبول داشته باشند و بدون آن که اندکی در صلاحیت آنان شک کنند چشم بسته تسلیم تصمیم گیری ها و مداخلات آن ها در بخش های مختلف زندگی شان شوند. این دسته از افراد با وجود این که از شور و مشورت با دیگران بهره می برند در بیشتر موارد به نتیجه مطلوبی که مد نظرشان است نمی رسند زیرا در انتخاب طرف مشورت خود آگاهانه عمل نکرده اند. لازم است بدانید در بهره گیری از تدبیر و نظر دیگران با دو دسته از افراد روبه رو هستیم:

۱- افرادی که فقط در محدوده آگاهی و تخصص خود سخن می گویند و مشورت می دهند: این دسته از افراد عموما قابل اعتماد و اتکا هستند. چنانچه در حوزه ای از تخصص کافی برخوردار نباشند به راحتی به ضعف خود در آن حوزه اعتراف می کنند و هرگز به منظور حفظ وجهه خود، شخصی را به اشتباه راهنمایی نمی کنند و او را در گردابی هولناک که ناشی از جهل و بی تجربگی است، گرفتار نمی کنند. توصیه می شود در هر زمینه ای از افراد متخصص آن مشورت بجویید.

۲- افرادی که در بسیاری از حوزه ها دارای اطلاعات نیستند اما با این وجود وجهه خود را حفظ می کنند و در هر مسئله ای به خود اجازه دخالت می دهند. این دسته از افراد عموما فاقد اعتماد به نفس کافی هستند و تنها راه برای پوشاندن ضعف های درونی و احتمالی خود را اظهار نظر در امور زندگی دیگران می دانند و حتی به جای آن ها تصمیم گیری می کنند طوری که گویی وظیفه ای خطیر در مقابل سرنوشت دیگران دارند! گاه این دسته از افراد به آنچه خودشان می گویند اعتقادی ندارند و فقط از این طریق مایلند صلاحیت ظاهری خود را در راهنمایی دیگران به تایید برسانند. تاثیر پذیرفتن از این دسته افراد اشتباه محض است.

از فیلتر «عقل»، «تجربه» و «فراست» استفاده کنید

افراد موفق افرادی هستند که معمولا پایبند به اصول و چارچوب های منطقی از پیش تعیین شده هستند. این دسته از افراد به اصل مشورت با دیگران اعتقاد دارند اما در نهایت آنچه را که می شنوند و یا تحلیل می کنند از فیلترهای گوناگون می گذرانند و چنانچه مغایرتی بین ایده های پیشنهادی دیگران و اصول و چارچوب ذهنی آنان وجود داشته باشد در صدد یافتن پاسخی معقول برای تناقض های پیش آمده برمی آیند و سپس نسبت به پذیرش و یا انکار آن به قضاوت می نشینند.

هر طور که خودت را تعریف کنی همانگونه با تو رفتار می شود

جالب است بدانید در بسیاری از موارد دیگران ما را زودتر از خودمان می شناسند! انسان ها با رفتار و گفتارشان به سرعت خود را به دیگران معرفی می کنند. زمانی که فردی منفعل، بی جرات و یا ساده لوح به نظر برسد بی شک افرادی پیدا می شوند که به راحتی حقوق و احساسات او را نادیده بگیرند و در حق او اجحاف کنند، برای اثبات خود در امور زندگی او دخالت و یا از ساده لوحی او به نفع خود و رسیدن به آمال و آرزوهای شان سوءاستفاده می کنند. فردی که به خودش اعتماد ندارد برای ارزیابی هر تصمیم و هدفی باید دست نیاز به سوی دیگران دراز کند و داوطلب قربانی شدن بشود. اما فردی که اعتماد به نفس دارد برای آغاز هر کار و حرکتی باید ابتدا خود را متقاعد کند، پس برای شروع، ابتدا در تصمیمات کوچک و نه چندان حیاتی، خودتان پیشقدم شوید و به دیگران رو نیندازید. از شکست در تصمیمات تان نهراسید زیرا اشتباه اجتناب ناپذیر است اما رفته رفته با اتکا به خودتان نوعی «عادت رفتاری» پیدا می کنید که در آن خبری از وابستگی به رای و نظر دیگران نیست.

به حرف و نظر دیگران بها بدهید اما در نهایت خودتان تصمیم گیرنده زندگی تان باشید

چنانچه یکی از دلایل تاثیر پذیری تان از دیگران ناتوانی در «نه» گفتن به اطرافیان تان است، می توانید شنونده حرف های آن ها باشید اما در نهایت کاری را که تصور می کنید به صلاح است انجام دهید. افراد زودباور معمولا به محض قرار گرفتن در معرض ایده ها و نظرات دیگران، تمام ذهن شان به سوی آن متمرکز می شود و بدون هیچ تحقیق، تفحص و تعمقی، بلافاصله در صدد اجرای گفته های دیگران برمی آیند.

در گروه های اجتماعی مشارکت داشته باشید

در گروه های مختلف اجتماعی از جمله گروه های شغلی، تحصیلی، اقتصادی و... فعالیت کنید. فردی که در محیطی بسته رشد یافته است و یا رابطه های محدود با دیگران دارد و به سبب همین محدودیت ها از کمبود اطلاعات، آگاهی و دانش رنج می برد می تواند با حضور فعال در محیط های اجتماعی و برقراری تعاملات جمعی از هر فرد و محیطی اطلاعاتی جدید و کاربردی کسب کند و نه تنها از زودباوری و وابستگی نجات می یابد بلکه می تواند مشکلات و امور خود را با تکیه بر دانش و منطق خود و البته استفاده صحیح از نظر و مشورت دیگران حل کند.