به گزارش پایگاه خبری پیام خبری، هر بار که حادثهای تلخ برای زنی در ایران رخ میدهد، موجی از تحلیلهای سطحی، روایتهای ناقص و قضاوتهای سریع، فضای رسانهای را در بر میگیرد. رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، بیآنکه منتظر روشنشدن ابعاد کامل یک ماجرا باشند، دستبهکار میشوند؛ انگار نه برای کشف حقیقت، بلکه برای تأیید پیشفرضهای همیشگیشان. زن ایرانی در نگاه این رسانهها، نه یک انسان با اراده، هویت و موقعیت خاص، بلکه عنصری ثابت در سناریویی تکراری است: «قربانیِ یک نظام سرکوبگر».
اجرای الهه حسیننژاد نیز از همین جنس بود؛ دختری که در دل یک اتفاق دلخراش گرفتار شد و جانش را از دست داد. اما در همان ساعات اولیه، پیش از هر تحقیق رسمی، رسانههای معاند تیتر زدند:
«زن ایرانی، قربانی خشونت سیستماتیک».
اما آیا واقعیت به این سادگی است؟ آیا جامعهای که امروز در آن زنان در عرصههای علمی، مدیریتی، فرهنگی، جهادی و حتی قانونگذاری نقشآفرینی میکنند، همان جامعهای است که رسانههای بیگانه، تلاش دارند آن را سیاه و زنستیز جلوه دهند؟
یک حادثه؛ هزار روایت
ماجرای الهه حسیننژاد، دختری که در پی یک درگیری با راننده ماشین مسافر کش عبوری جان باخت، بهسرعت به یکی از بحثبرانگیزترین روایتهای رسانهای هفته تبدیل شد. درحالیکه افکار عمومی هنوز در شوک ماجرا بود، برخی رسانههای فارسیزبان خارج از کشور و جریانهای معاند، بدون درنگ از این حادثه تلخ بهعنوان ابزاری برای هجمه به جمهوری اسلامی ایران بهرهبرداری کردند؛ نه برای روشنگری، بلکه برای تخریب چهره کشور و القای تصویری تیره و سراسر خشونت از وضعیت زنان ایرانی.
زن ایرانی؛ قربانی یا کنشگر؟
الهه، مانند بسیاری از زنان ایران، در بستری از روابط پیچیده خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی زندگی میکرد. حادثهای که برای او رخ داد، یک تراژدی انسانی است؛ اما این سؤال مطرح است که آیا این رخداد بهتنهایی میتواند بازتابدهنده واقعیت کامل جامعه زنان ایرانی باشد؟ آیا هر زن ایرانی، محکوم به خشونت، بیپناه و ناامن است؟ یا ما با نوعی تصویرسازی افراطی و هدفمند روبرو هستیم؟
رسانههایی در کمین سیاهنمایی
رسانههای معاند سالهاست که در کمین چنین رویدادهایی نشستهاند تا با برجستهسازی احساسی یک اتفاق تلخ، آن را به الگویی برای قضاوت کلی درباره ساختار اجتماعی ایران تبدیل کنند. با استفاده از تکنیکهایی چون تکرار هدفمند، موسیقی غمانگیز، تدوین دراماتیک تصاویر و تیترهای احساسی، زن ایرانی به شکل قربانی همیشگی معرفی میشود. اما این روایت یکسویه، خود نوعی خشونت رسانهای است؛ چراکه زنان را از جایگاه کنشگر فعال، به موجوداتی بیدفاع و منفعل تقلیل میدهد.
واقعیت جامعه ایران؛ فراتر از کلیشهها
ایران امروز، سرشار از حضور و نقشآفرینی زنان در عرصههای گوناگون است. بیش از ۵۰ درصد از دانشجویان کشور دختران هستند. زنان در هیئت علمی دانشگاهها، مدیریت شرکتهای دانشبنیان، شوراهای شهر و مجلس، پروژههای جهادی و حتی در حوزههایی چون انرژی و فناوری، حضوری موثر دارند.
کارآفرینی زنان در عصر دیجیتال
در دهه اخیر، رشد چشمگیر زنان در کارآفرینی دیجیتال و فضای مجازی نشان میدهد زنان ایرانی به سطح بالایی از توانمندی رسیدهاند. بسیاری از آنها با کسبوکارهای مستقل و نوآورانه، علاوه بر استقلال مالی، نقش موثری در اقتصاد کشور ایفا میکنند.
حمایتهای قانونی و اجتماعی از زنان
برخلاف تصویری که دشمنان نشان میدهند، جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر اقدامات مؤثری برای حمایت از زنان انجام داده است:
مرخصی زایمان با حقوق
بیمه زنان خانهدار
وامهای خوداشتغالی برای زنان سرپرست خانوار
توسعه ورزشگاهها و فضاهای فرهنگی ویژه بانوان
مراکز مشاوره و حمایت اجتماعی
تسهیلات ازدواج، فرزندآوری و اشتغال زنان جوان
اینها تنها بخشی از سیاستهای حمایتمحور در سطح حکمرانیاند که نشان میدهند زن در نگاه نظام جمهوری اسلامی، صرفاً یک موجود اجتماعی نیست، بلکه رکن اساسی خانواده و جامعه است.
وقتی غرب سخن از آزادی میزند...
با نگاهی به وضعیت زنان در غرب، تناقضهای عجیبی نمایان میشود. آزارهای جنسی گسترده در محیطهای کاری، تبعیض در استخدام و حقوق، خشونت خانگی، سوءاستفاده از زنان در صنعت تبلیغات و سرگرمی، و فاجعههای جنسی در اردوگاههای پناهجویان تنها بخشی از واقعیات تلخ جوامع غربی است. در آنجا، زن نه به عنوان انسان، بلکه اغلب به عنوان ابزاری تبلیغاتی یا کالایی مصرفی نگریسته میشود.
حساسیت اجتماعی؛ نقطه قوت ایران
تفاوت ایران با بسیاری از کشورها در این است که جامعه نسبت به مسائل زنان بیتفاوت نیست. در ایران، حتی یک اتفاق تلخ خانوادگی میتواند به موجی از مطالبهگری، گفتگو و اصلاحات منتهی شود. همین امر نشانه بلوغ اجتماعی، دینی و فرهنگی ملت ماست.
زنان ایرانی؛ روایتگران امید، نه قربانیان کلیشهها
زن ایرانی، نه آن تصویر ساکت و سرخورده رسانههای بیگانه است، نه موجودی منتظر نجات. او معلم است، مادر است، دانشمند است، فعال اجتماعی است، کارآفرین است، مجاهد است، و حافظ فرهنگ ایرانی-اسلامی.
اگر قرار است روایت کنیم، باید کامل روایت کنیم: از رنج تا پیشرفت، از تلاش تا پیروزی، از زخم تا افتخار.
زن ایرانی قربانی نیست؛ این تصویر ناقص رسانههای مغرض است.
زهرا ضرابیان