به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ تغییرات اقلیمی، ناترازی تولید و مصرف انرژی، و ضرورت صرفهجویی در منابع، دولتها را به اتخاذ تصمیماتی فوری و بعضاً پرهزینه سوق داده است. یکی از آخرین این تصمیمات، تغییر ساعت کاری ادارات و مدارس در کشور است که با هدف کاهش مصرف انرژی در ساعات اوج انجام شده. اگرچه ظاهر این تصمیم رنگی از ضرورت دارد، اما پیامدهای آن فراتر از نمودارهای مصرف برق، تا بطن خانهها و خواب کودکان و آرامش مادران نفوذ کرده است. این گزارش به بررسی تأثیرات این تغییر ناگهانی در زندگی روزمره خانوادهها میپردازد.
با مصوبه جدید هیئت دولت و آغاز به کار ادارات از ساعت ۶ صبح، وزارت آموزش و پرورش نیز برای هماهنگی با والدین شاغل، مدارس را ناگزیر به تغییر ساعات آموزشی کرده است. این تغییر که با نیت کاهش مصرف انرژی در ساعات گرم روز اجرا شده، در روزهای ابتدایی با سردرگمی والدین و نارضایتی دانشآموزان همراه بوده است.
چالشی به نام بیداریِ پیش از طلوع
یکی از نخستین موانع این تصمیم، تغییر ریتم خواب کودکان است. برای حضور بهموقع در مدرسه، کودکان باید حوالی ساعت ۴:۳۰ صبح از خواب برخیزند؛ امری که با سبک زندگی و ساعت بیولوژیکی بدن آنها همراستا نیست. کودکانی که بدنشان هنوز برای این تغییر آماده نیست، با کاهش تمرکز، خستگی، افت عملکرد تحصیلی و حتی مشکلات خلقی مواجه میشوند.
این فشار روانی به ویژه در دانشآموزان ابتدایی که نیازمند خواب کافی هستند، آسیبزنندهتر است. کارشناسان آموزشی معتقدند خوابآلودگی، اضطراب صبحگاهی و عدم تمایل به یادگیری از اولین پیامدهای این تصمیم خواهد بود.
مادران در صف اول آسیب
برای مادران خانهدار، آغاز روز از پیش از طلوع آفتاب به معنای تغییر کامل نظم زندگی روزمره است. آمادهسازی کودک، تهیه صبحانه، همراهی تا مدرسه و سپس رسیدگی به دیگر وظایف روزانه در خانه، بار روانی و فیزیکی مضاعفی به آنان تحمیل میکند.
اما وضعیت مادران شاغل پیچیدهتر است. آنها باید کودک را به مدرسه برسانند و خود نیز بهموقع در محل کار حاضر شوند؛ کاری که با ساختار حملونقل عمومی و تفاوت ساعات کاری در بخش خصوصی ممکن است بسیار دشوار باشد. از سوی دیگر، نبود مراقبت کافی برای کودکان پس از تعطیلی زودهنگام مدارس، نگرانیهای دیگری را به دنبال دارد. برخی خانوادهها ناگزیر از پرداخت هزینه برای مراقب کودک یا حتی استفاده اضطراری از مرخصی خواهند شد.
نظم آموزشی؛ قربانی سردرگمی والدین
در اولین روز اجرای این سیاست، بسیاری از والدین هنوز از تغییر ساعات اطلاع کافی نداشتند. برخی مادران در مصاحبههای میدانی عنوان کردند که فرزندانشان را طبق روال سابق به مدرسه میبرند یا تصمیم دارند از رفتن زودهنگام به مدرسه خودداری کنند. این بینظمی منجر به غیبت بخشی از دانشآموزان، تأخیر در شروع کلاسها، و کاهش کیفیت آموزشی میشود.
وقتی بخشی از کلاس در خواب و بخش دیگر در غیبت است، روند یادگیری منقطع و معیوب خواهد شد. در این شرایط، معلمان نیز با چالشهایی چون نارضایتی والدین و تکرار محتوای آموزشی روبهرو خواهند شد.
مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟
در حالی که تصمیم دولت برای صرفهجویی در مصرف انرژی قابل درک است، اما شیوه اجرای آن جای تأمل دارد. عدم اطلاعرسانی مناسب، نبود سازوکار حمایتی برای خانوادهها، و نادیده گرفتن پیامدهای روانی و آموزشی این تصمیم، بار دیگر موضوع برنامهریزی کلان و مشارکت ذینفعان را به چالش کشیده است.
سیاستگذاری بدون توجه به زیستجهان مردم، بهویژه خانوادهها، نهتنها به تحقق اهداف اولیه منجر نمیشود، بلکه باعث فرسایش سرمایه اجتماعی و گسترش نارضایتی خواهد شد. تغییر ساعت مدارس اگرچه برای مهار مصرف انرژی برنامهریزی شده، اما پیامدهایش فراتر از محاسبات فنی، به قلب خانهها و خواب کودکان رسیده است. امید است نهادهای تصمیمگیر، با نگاهی دقیقتر، مردممحورتر و همراه با گفتوگوی اجتماعی، مسیر بهینهتری برای عبور از بحرانها انتخاب کنند.