کد خبر: 13191
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۰
قرآن

خدا اگر باشد، چاه می‌شود راه و اگر نباشد، راه می‌شود چاه. یادمان باشد تا خدا نخواهد نه کسی زمین می‌خورد و نه کسی از زمین بلند می‌شود.

به گزارش پیام خانواده  قرآن کتاب کریم و کتاب هدایتی است که هر کس با آن نشست و برخاست کند، بینایی او افزوده می‌شود و قلب او به نور هدایت روشن و توانش برای پیمودن راه حق مضاعف می‌شود. ماه مبارک رمضان امسال بر آن شدیم تا هر روز از این ماه نورانی، با خواندن یک آیه از قرآن مجید، سطر سطر زندگی‌مان را به آیات قرآن مزین کنیم و روزانه تدبری در یکی از آیات داشته باشیم.فَلَمَّا تَرَـٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَیٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَکُونَ(آیه ۶۱ سوره شعرا)

ترجمه تدبری

در مسیر فرار بنی‌اسرائیل از دست فرعونیان، لشکر فرعون که به دنبال بنی‌اسرائیل آمده بود، به آنان رسید. فَلَمَّا تَرَءَا الْجُمْعَانِ زمانی که دو جمعیت فرعونیان و بنی‌اسرائیل یکدیگر را دیدند قَالَ أَصْحَبُ مُوسَی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ اصحاب موسی گفتند: ما قطعاً گرفتار فرعونیان می‌شویم و هیچ راه فراری هم نداریم قَالَ کَلا اما حضرت موسی به عنوان رهبر و فرمانده بنی‌اسرائیل گفت: هرگز! به هیچ عنوان گرفتار فرعونیان نمی‌شویم؛ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِین چون پروردگارم در این جنگ، همراه ماست. من به خدای قدرتمندی که طرف ماست اعتماد کامل دارم و مطمئن هستم راه خروج از این بن‌بست را به زودی به ما نشان خواهد داد.

راه یا چاه

هرگاه دری بسته شد پنجره‌ای باز می‌شود؛ پس روی در بسته تمرکز نکن! نگاهت به پنجره باشد. و این یکی از آموزه‌های لطیف قرآن کریم است که در ماجرای موسی و قوم او به نمایش گذاشته شد. قوم موسی وقتی که دریایی از آب پیش رو و دریایی از دشمن پشت سر دیدند، همه یک صدا گفتند: إِنَّا لَمُدْرَکُونَ ما گرفتار آمدیم. قَالَ کَلا موسی گفت: هرگز! إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ یار با ماست. خدا اگر باشد، چاه می‌شود راه و اگر نباشد، راه می‌شود چاه. یادمان باشد تا خدا نخواهد نه کسی زمین می‌خورد و نه کسی از زمین بلند می‌شود.خدا وقتی بخواهد می‌شود، وقتی نخواهد نهخدا وقتی بخواهد غیرممکن می‌شود ممکنولی وقتی نخواهد واقعاً دیگر نخواهد شدو خدا برای قوم موسی خواست و شد و راهی پیش پای آن‌ها گذاشت که گمانش هم نمی‌کردند، دریا کوچه داد و از آنعبور کردند.

جمع به‌هم‌پیوسته

ولایت را از قرآن و از آیات کریمه قرآن می‌کشیم بیرون، استنباط و استخراج می‌کنیم و می‌بینید که چه اصل مدرن مترقی جالبی است اصل ولایت، و یک ملت یک جمعیت، پیروان یک فکر و یک عقیده، اگر دارای ولایت نباشند، چطور بیخودی ول معطلند. این را درک خواهید کرد و احساس خواهید کرد. در سایه این بحث به خوبی می‌شود فهمید که چرا کسی که ولایت ندارد، نمازش نماز و روزه‌اش روزه و عباداتش عبادت نیست. به خوبی می‌شود با این بحث فهمید که چرا جامعه‌ای و امتی که ولایت ندارد، اگر همه عمر را به نماز و روزه و تصدق تمام اموال بگذراند، باز لایق غفران و لطف خدا نیست. مسئله ولایت در دنباله بحث نبوت است؛ یک چیز جدای از بحث نبوت نیست. مسئله ولایت، در حقیقت تتمه و ذیل و خاتمه بحث نبوت است. حالا خواهیم دید که اگر ولایت نباشد، نبوت هم ناقص می‌ماند.پیغمبر وقتی که می‌آید، برای اینکه بتواند جامعه مورد نظر را که همان کارخانه انسان‌سازی است تشکیل بدهد، برای این کار احتیاج دارد به یک جمع به هم پیوسته متحد، دارای ایمان راسخ، از اعماق قلب مؤمن و معتقد به این مکتب، با گام استوار، پویا و جویای آن هدف. یک‌چنین جمعی را پیغمبر اول کار لازم دارد. لذا پیغمبر بنا می‌کند این جمع را فراهم آوردن و درست کردن.

این‌ها در میان چه جامعه‌ای دارند زندگی می‌کنند؟ در میان جامعه جاهلی! مثلا مسلمانان صدر اسلام در میان جامعه جاهلی مکه، این‌ها آنجا دارند زندگی می‌کنند. اگر بخواهند این جریان باریک که به نام اسلام و مسلمین به وجود آمده، در میان آن جامعه جاهلی پرتعارض و پرزحمت باقی بماند، اگر بخواهد همین جمعیت و همین صف و همین جبهه نابود نشود، از بین نرود، هضم نشود، حل نشود، بایستی این عده مسلمان را مثل پولاد آبدیده به همدیگر بتابند. این مسلمان‌ها را باید آن چنان به هم متصل و مرتبط کنند که هیچ عاملی نتواند این‌ها را از یکدیگر جدا کند. به قول امروزی‌ها و فرهنگ‌های امروزی، یک انضباط حزبی بسیار شدید و سختی را باید در میان این افراد مسلمان برقرار کنند. باید این‌ها را هرچه بیشتر به هم بچسبانند، هرچه بیشتر به هم بجوشانند و گره بدهند و هرچه بیشتر از جبهه‌های دیگر از جریان‌های دیگر، از انگیزه‌های مخالف، دور نگه دارند؛ چون این‌ها در اقلیتند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =