کد خبر: 24264
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۵
مجید کافی

پیام خانواده- دکتر مجید کافی معتقد است: خانواده جایی است که انسان نخستین تجربه‌های محبت، مسئولیت، قانون و نظم را می‌آموزد و احساس تعلق اجتماعی در او شکل می‌گیرد. وقتی این پیوند اولیه سست شود، فرد احساس بی‌پناهی و بی‌تعلقی می‌کند و زمینه برای انواع انحراف‌ها و آسیب‌ها فراهم می‌شود.

به گزارش پیام خانواده؛ دکتر مجید کافی؛ جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در یادداشت خود چنین مینویسد که با هم میخوانیم:

خانواده، نخستین نهاد اجتماعی و سرچشمه‌ی اصلی پیوند انسان با جامعه است. هر تلاشی برای اصلاح جامعه و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، اگر از این کانون آغاز نشود، در نهایت به نتیجه‌ای پایدار نخواهد رسید. خانواده جایی است که انسان نخستین تجربه‌های محبت، مسئولیت، قانون و نظم را می‌آموزد و احساس تعلق اجتماعی در او شکل می‌گیرد. وقتی این پیوند اولیه سست شود، فرد احساس بی‌پناهی و بی‌تعلقی می‌کند و زمینه برای انواع انحراف‌ها و آسیب‌ها فراهم می‌شود.

پژوهش‌های اجتماعی نشان داده‌اند که خانواده از مسیرهای گوناگون در ایجاد و حفظ نظم اجتماعی نقش‌آفرینی می‌کند. در درون خانواده نوعی نظام کنترل درونی شکل می‌گیرد؛ وجدان اخلاقی، احساس شرم از رفتار نادرست، و مسئولیت در برابر دیگران در این محیط کوچک اما اثرگذار پرورش می‌یابد. دلبستگی عاطفی میان اعضای خانواده نیز نوعی نظارت غیرمستقیم پدید می‌آورد که مانع از رفتارهای پرخطر می‌شود. محبت، احترام و ترس از رنجاندن پدر و مادر، خود عاملی بازدارنده در برابر لغزش‌هاست. در کنار آن، خانواده از راه نظارت مستقیم، یعنی آگاهی از روابط، محیط‌ها و فعالیت‌های فرزندان، آنان را در مسیر درست هدایت می‌کند. علاوه بر این، توانایی خانواده در تأمین نیازهای اقتصادی و عاطفی اعضا، پایه‌ای مهم برای جلوگیری از انحراف و بزهکاری به شمار می‌رود.

کارکرد خانواده تنها به جنبه‌های عاطفی محدود نمی‌شود، بلکه تربیت، اقتصاد و فرهنگ نیز در دل آن شکل می‌گیرد. خانواده نخستین مدرسه‌ی ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی است. در این محیط، کودک می‌آموزد که آزادی بدون مسئولیت، به بی‌نظمی می‌انجامد و احترام به دیگران شرط زندگی جمعی است. خانواده‌ای که در آن گفت‌وگو، محبت و مشارکت جاری است، فرزندانی قانون‌مند، باوجدان و اجتماعی تربیت می‌کند. در مقابل، خانواده‌های سرد، بی‌نظم یا گرفتار در بحران اقتصادی، بیش از دیگران در معرض آسیب‌اند و احتمال بروز رفتارهای پرخطر در میان اعضای آن‌ها بیشتر است.

فقر، بیکاری، فشارهای اقتصادی و نبود آرامش در محیط خانه، بنیان خانواده را متزلزل می‌سازد و روابط میان اعضا را سرد و شکننده می‌کند. چنین خانواده‌ای به‌تدریج قدرت تربیتی و نظارتی خود را از دست می‌دهد. ضعف در روابط عاطفی، نبود گفت‌وگو و ناهماهنگی تربیتی، موجب می‌شود فرزندان احساس تعلق خود را از دست بدهند و به سوی روابط ناسالم یا گروه‌های جایگزین روی آورند. در این حالت، جامعه ناگزیر می‌شود با ابزارهای بیرونی مانند قانون، نهادهای انتظامی و مراکز اصلاحی هزینه‌های گزافی برای جبران آن بپردازد.

خانواده در حقیقت حلقه‌ی اتصال میان فرد و جامعه است. ارزش‌هایی چون احترام به قانون، مشارکت، تعاون و اعتماد از خانواده آغاز می‌شود و اگر این پیوند از میان برود، جامعه با بحران‌هایی چون فردگرایی افراطی، بی‌اعتمادی عمومی و گسست نسلی روبه‌رو خواهد شد. جامعه‌ای که خانواده در آن تضعیف شود، دیر یا زود ثبات اجتماعی و اخلاقی خود را از دست می‌دهد. سیاست‌ها و فرهنگ‌هایی که خانواده را کوچک، کم‌اهمیت یا بی‌نیاز از حمایت می‌دانند، در واقع در حال بریدن ریشه‌های جامعه هستند.

برای پیشگیری از این روند، تقویت خانواده باید به یکی از محورهای اصلی سیاست اجتماعی تبدیل شود. پشتیبانی اقتصادی از خانواده‌ها، فراهم کردن فرصت‌های اشتغال پایدار و مسکن مناسب برای جوانان، آموزش مهارت‌های ارتباطی و تربیتی در مدارس و رسانه‌ها، و بازتعریف نقش پدر و مادر به عنوان مربیان اصلی زندگی از جمله گام‌های ضروری در این مسیر است. باید فرهنگ عمومی را به سمتی برد که خانواده نه صرفاً محل مصرف و استراحت، بلکه مرکز رشد، گفت‌وگو و آرامش باشد. رسانه‌ها نیز به جای ترویج سبک زندگی فردگرایانه، باید تصویر واقعی و مثبت از خانواده، عشق و مسئولیت را برجسته کنند.

تجربه جوامع مختلف نشان می‌دهد که هر جا خانواده قوی و منسجم باشد، سطح جرم، خشونت و ناهنجاری پایین است و اعتماد اجتماعی بالاتر می‌رود. کنترل واقعی از بیرون آغاز نمی‌شود؛ از درون انسان و از درون خانواده آغاز می‌شود. خانواده‌ای که در آن محبت، عدالت، نظم، گفت‌وگو و ایمان جریان دارد، بهترین سپر در برابر آسیب‌های اجتماعی است. جامعه‌ای که بخواهد سالم و پویا باشد، باید به این حقیقت ساده اما بنیادین بازگردد: اصلاح جامعه از خانه آغاز می‌شود، از جایی که انسان بودن و با دیگران زیستن را می‌آموزیم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =

آخرین‌ها