به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ «این چی چی بود آوردین، گندش رو درآوردین!» «اندازِی شیراز ما عروس ناز و جاهاز داره» این اشعار طنزآلوده و البته در مواردی نیشوکنایهدار سالهاست که در مراسمهای «جهازبینی» و «پاتختی» خوانده میشود.
جهازبینی سنتی که زمانی نشانه حمایت خانواده عروس برای شروع زندگی مشترک بود، اما امروز به صحنهای از نمایشِ ثروت و رقابتِ بیپایان تجمل تبدیل شده است. اصفهان، شیراز، مشهد، خوزستان و... امروز شاهد جهیزیههایی هستند که گویی از دل ویترینهای فروشگاههای لوکس سر برآوردهاند! اما این تحول از کجا آغاز شد؟ چگونه سنتی اصیل به مسابقهای تجملی تبدیل شد؟
سنت جهازبینی: ریشههای تاریخی و کارکردهای اجتماعی
۱. حمایتی به وسعت تاریخ
جهیزیه در فرهنگ ایرانی، میراثی است با پیشینهای چندصدساله. در گذشته، خانوادهها با گردآوری لوازم ضروری زندگی از پارچههای دستباف اصفهان تا ظروف مسی زنجان میکوشیدند تا پایههای آغازین زندگی مشترک دخترانشان را استوار کنند.
این سنت، بیش از آنکه وسیلهای برای فخرفروشی باشد، نمادی از حمایت، محبت و همبستگی بود؛ خانواده عروس با تهیه بخشی از وسایل زندگی، به نوعی بار را از دوش داماد و خانوادهاش برمیداشت. این سنت در فرهنگ ایرانی همواره با نیت خیرخواهانه و کمک به جوانان همراه بوده است.
در متون تاریخی مانند سفرنامههای سیاحان اروپایی، از جهیزیه به عنوان «هدیهای ماندگار از مادر به دختر» یاد شده است.
۲. همبستگی، نه رقابت
مراسم جهازبینی، سنتی جمعی بود. در بسیاری از شهرها و روستاها، همسایگان هم در تهیه جهیزیه نیز مشارکت میکردند. گاهی اقوام ظروفی هدیه میدادند یا در دوخت رولحافتی و پرده کمک میکردند، زنان فامیل هم با آوردن پارچههای نفیس یا قابهای خاتمکاری، گویی قطعهای از وجود خود را به خانه نوپای عروس میبخشیدند.
این سنت، زمینهای برای نزدیکی بیشتر خانوادهها فراهم میکرد و آغاز زندگی را سادهتر میساخت.
زلزله تجمل: چرا جهیزیه به میدان رقابت بدل شد؟
احتمالا ویدیوی چیدن جهیزیه ۲۵ میلیاردی دختری در خیابان برای نمایش در انظار عمومی را دیدهاید. متاسفانه:
۱. با گسترش شبکههای اجتماعی مخصوصا اینستاگرام، جهیزیه از حریم خصوصی خانهها به ویترین عمومی تبدیل شد. حالا حتما یک عکاس و فیلمبردار باید از جهزیه کلیپ بسازد و ویدیو آن در همه گروهها ارسال میشود و احتمالا تا مدتها نقل مجالس مختلف خواهد بود.
از طرفی صفحههای مرتبط با عروسی با پستهای هزاران لایکی هستند که روزانه ویدویوهای مختلفی از همین برنامهها را منتشر میکنند و الگوی جدید دخترها شدند! الگویی که فشار روانی زیادی به خانوادهها هم وارد میکنند.
حالا جهیزیه زیاد برابر است با اعتبار اجتماعی بالا! دیگر مبلِ طرح میلانو و سرویس چینیهای متعدد نه ابزاری برای زندگی، که «پرچم پیروزی» در نبرد چشم و همچشمیهاست.
۲. آتش بیاران معرکه تجمل
برندهای لوکس، مشاوران جهازچینی و حتی نمایشگاههای تخصصی مثل سرای ایرانی و...، این مسابقه را دامن میزنند. آمارها نشان میدهند هزینه جهیزیه در یک دهه گذشته تا ۳۰۰ درصد افزایش یافته، حال آنکه درآمدها ثابت ماندهاند. نتیجه میشود اینکه خیلی از خانوادهها به قرضها و وامهای سنگین روی میآورند یا ازدواج را به تعویق میاندازند.
تبعات: زخمهای روانی و گسست اجتماعی
- فشار بر دوش عروس: دختران امروز گاه به «کالایی» تبدیل میشوند که ارزششان به تعداد سرویس چینی و وسایل برقی برند اسموگ جهیزیه سنجیده میشود.
- ازدواجِ واممحور: جوانان با قرضها و وامهای کلان زندگی را آغاز میکنند، طوری که شیرازه زندگی قبل از شروع از هم میپاشد.
- مرگ همبستگی: جهازبینی که با نیت همیاری و مهرورزی انجام میشد، حالا از اصالت و سادگی دور شده و دیگر جمعی از خویشاوندان فقط آنرا نمیبینند بلکه هزاران فالوئر مجازی با کامنتهای تحسین یا تمسخر درباره جزئیترین بخشهای زندگی عروس تازه نظر میدهند، نظراتی که فرقی نمیکند مثبت باشند یا منفی، در هر صورت روی روحیه دختر تاثیر میگذارند.
بازگشت به خویش
شاید زمان آن رسیده که سنت جهازبینی را از چنگال مصرفگرایی نجات دهیم. به جای رومیزیِ ابریشم دوبی، گلیم دستباف مادربزرگ را پهن کنیم و به جای لوازم برقیهای غیرقابل استفاده نمایشی، «همدلی» را پیشکش عروس و داماد کنیم. کاش بازگردیم به روزگاری که جهیزیه، پیشکشی از جنس مهر بود، نه نمایشی از جنس زر!